قبلا ها مامان باباها حوصله ی بازی و اینا که نداشتن. دست بزن هم که داشتن. یه وقت فحشمونم میدادن.ولی الان تقریبا بیشتریا جونشونم میدن برا پدر مادرشون.چرا پس الان اینهمه کلاس فرزند پروری و بازی و فلان و ببسار بازم نوجوونا میخوان پدر مادرارو قورت بدن.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مطمئنی عشقه؟ترحم دارن اکثرا بخاطر پیر و ناتوان شدن والدین
خب حالا من جو غالب رو گفتم.خیلیا پیر هم نیستن ولی بازم دخترا بعد ازدواج هر روز خونه باباان و خیلی هم دوسشون دارن.ولی الان با این همه بازی و اینا چرا بچه ها هر رور گستاخ تر میشن؟؟
خب حالا من جو غالب رو گفتم.خیلیا پیر هم نیستن ولی بازم دخترا بعد ازدواج هر روز خونه باباان و خیلی هم ...
من دوست دارم والدینم رو بسیار ولی به شدددددددت هم گلهمندم ازشون و آسیبهای سختی به من وارد کردهاند...
و دیگه عاشقشون نیستم...
و الان هم بچهها مادراشون رو دوست دارند و اشکال تربیتی اگر باشه از تربیت کردن خودمون هست
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
نه من مامانم هیچ وقت کتکم نزد همیشه هم صداش میزدم میگفت جانه مامان خیلی دوسم داشت میبردم بیرون برا ...
مامانت چند سالشه؟
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...