شوهرم مغازه میره تو ورثه بیکار میشه افسردگی شدید گرفته چیکارش کنم
ببین چی داریپ.ببین ما تو زندگیمون از خیلیا پایین تریم ولی از خیلیام بالاتریم..خوبیاییم داریم..من خودم ادم بشدت زودرنجیم یهو ممکنه بپرم به یکی..بعضی چیزا تو اخلاقیات ادمه..ولی سعی کن خودتو اگه مذهبی ای با دعا کردن شکرگذاری بابت نعمتات بچت یا اگ نداری هرچیزی که داری بابتش شکر کن هرچی اروم تر باشی ذهنت اوم تر باشه کمتر عصبی میشی
ببین بعضیا هستن خودشون فرد افسردرو میفهمن کمک میکنن بهترشه..ولی بعضیام کشش ندارن دیگ تحمل رفتاراشو ندارن..حال بد تو روی اونم تاثیر میزاره...به بقیه هم توضیح دادم بخون اونارو دختر خوب تو یبار زنده ای روزاتو استفاده کن ببین ایراد کارت کجاست
حرفات خیلی آرامش میده اسمم زینب ۲۸ سالمه عزیزم ما ژنتیکی وسواس فکری داریم بعضی هامون هم وسولس شستشو من دوقلو دارم ۱۰ ماهشونه همش درموردشون وسواس دارم هر علائم کوچکی دارن حس میکنم مشکل دارن یا اگه یکی بهم بگه بچت چرا اسمشو صدا میزنیم نگاه نمیکنه من فک میکنم بچم عقلش کمه هزار جور فکر بیخود
ببینید تا ابد مجرد موندن از ازدواج با فرد ناسالم بهتره من دختر خالم دبیره کسبو کارشم داره امسال ۳۰ سالشه تازه نامزد کرده بشدت شادابو جوونه شوهرشم عاشقشه....منتظر باش خدا یکیو واست درنظرگرفته که واست همه ی اینا جبران میشه..ولی دنبالش نباش به هیج وجه بیخیال باش زمانش که برسه درست میشه
عزیزمم ۲ قلوو..میدونی که این ۲تا دست گل به یه مامان سالم نیاز دارن؟مادری که بتونن بهش تکیه کنن؟خدا چقدر دوست داشته که این دوتارو بهت داده عزیزم...اصلا عقلشونم کم باشه!خب که چی؟شاید کم هوشه ولی کارای هنریش فوق العاده باشه یروز یه اثری مثل مونالیزا خلق کنه...همیشه نیمه ی خالی لیوانو نبین این دوتام یروز مایه ی افتخار و سربلدی مامان قشنگشون میشن..ولی خودتو اذیت نکن قشنگم افکارت همش و همش یه افکار پوچه که مغزت بهشون بالوپر میده
عزیزم...شما کاملی..هم مربی ای هم شاغلی..هم با فهم شعور که نزاشتی اون شخص ازت سو استفاده کنه..بخدا قسم یکی از اشنا های ما ۴۵ سالگی طلاق گرفت همه گفتن دیک کی میاد سراغ این بعد با یه پزشک متخصص مغز اعصاب مه یکماه از خودش کوچیک تر بود ازدواج کرد...هرکی خیره واست پیش میاد تو چیزی کم نداری عزیزم اتفاقا یه ادم مستقلی..ولی دنبالش نباش ..به خودت به تیپت به اعصابت به علمت .ارامشت دانشت برس همه چی درست میشه
ممنونم عزیزم حرفات آرامش میده خب اصلا فرصت نمیکنم افکارمو جمع کنم بچه هام خیلی بازیگوشن هر کی هم کاراشونو میبینه میگه خیلی باحالن حتی اونا میگن باهوشن اما خودم سر یه چیز کوچیک نگرانشون میشم یا نگران این که شوهرم خیانت کنه یا تو خیابون ب یه دختر نگاه کنه نمیدونم کلا بعد زایمان خیلی وسواسم بدتر شده اما به حرفات فکر میکنم و تا جایی که بتونم مثبت فکر میکنم
۶ ماه پیش کابینت ام دی اف زدیم بعد از چند روز از نصب یه بوی تندی داشت و چشم رو میسوزوند تحقیق کردم فهمیدم گاز سمی هست و سرطان زاست منم بچه کوچیک دارم به خاطر اون میترسم الان کمتر شده ولی بازم هست بقیه میگن این گاز مشکلی نداره تو حساسی مشکل از خودته .شوهرم چند روز پیش گفت تو به خاطر خودت میترسی الکی میگی به خاطر بچه میترسم
ممنون عزیزم،خییییلی تلاش کردم ب آرامش اعصابم برسم ولی نمیشه انگار،حتی بزور میرم باشگاه دوساعت تمرین میکنم،بازم میام خونه همون جسم سنگین و سیاه ناراحتی و افسردگی رو ،رو دوشم حسش میکنم،دیگ ناامید شدم از تلاشام
ببین...شوهرت حتی به زن دیگم نگاه کنه مشکل تو نیست..تو بگو من پاکم من کاملم..کارای اوندتقصیر من نیست من صدمو براش میزارم اگه اون لیاقت نداشت که عزیزم بازور نمیشه نگهش داشت ولی افکار تو همش وسواسه درست میشه همه چی درست میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
