اقا ما هفته پیش نامزد کردیم اگه بزرگ نمایی نباشه انگار این بشرو از داستانا کشیدن بیرون ما رفته بودیم بیرون برا ناهار بماند که دم رستوران یه دختره خیلی به ایشون که اسمشو نگم بهتره نگاه میکرد هنوز وارد رستوران نشده بودیم که نامزدم برگشت به دختر گفت مشکی هست که اینقدر تگاه میکنین با صدای خش دارشم گفت یعنی من جر ذوق مرگ همه باهم بعد اینکه برگشتیم منو تا قشنگ دم در خونه رسوند تا اومدم پیاده بشم خودش سریع پیاده شد در ماشینو برام باز کرد نزدیک بود همونجا پس بیفتم اینقدر که کاراش جذابه فک کنم ماشین خیلی دور نشده بود که پسر عموم که توی تایپینگا ی قبلم دربارش گفتم از توی کوچه بقلی سر کلش پیداشد خیلیم عصبانی بود
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بعد برگشت با پسر عموت دست به یقه شد که چرا خانمی منو نگاه کردی پسر عموتم زد تو صورتش و دماغش خونی شد
بعد تو در حالی که به پهنای صورت اشک میریختی با دستمال جیبیت خون دماغشو پاک کردی و...
کسی قدر دل پاک مونه هرگز نمی دونه مو "موسی" هم ِبشُم "آسیه" از "آبُم" نمی گیره.نِفهمید و نمیفهمن مُنو درد مونه اینجا مو خط دکترُم خالو کسی قابُم نمی گیره 🍀