2777
2789
عنوان

چقدر دلم ب حال خودم و زندگیم میسوزه

| مشاهده متن کامل بحث + 1214 بازدید | 74 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

آدم حسابش نکن، با تحقیر شما روحیه میگیره، نزار ببینه ناراحت میشی و روحیه بگیره هر چی گفت فکر کن یه بچه‌ نق‌نقو و بیتربیته

سرانجام بازگو کیستی، ای قدرتی که به خدمتش کمر بسته‌ام، قدرتی که همواره خواهان شر است، اما همیشه خیر عمل میکند.    -گوته، فاوست
بله عقد بودم انشالله ی راهی برات باز بشه

اگ کسی رو داری ک ازت حمایت کنه خیلی فدرشو بدون...من تو دوران عقد خیلی اذیت شدم ولی هی بابام و خانواده م منو مجبور کرد اشتی کنم...سوختم خواهر سوختم تو این زندگی...جز دخترم هیییییچ دلخوشی ندارم...تو بگو یک روز خوشی دیده باشم ندیدم ده ساله زندگیم سیاهه

خداجون عاشقتم...شکرت بامعرفت  
آدم حسابش نکن، با تحقیر شما روحیه میگیره، نزار ببینه ناراحت میشی و روحیه بگیره هر چی گفت فکر کن یه ب ...

نمیشه خواهر...دلم خیلی میشکنه...مخام ب روم بیارم اما بغضم اجازه نمیده خیلی میشکنم خیلی خوردم میکنه

خداجون عاشقتم...شکرت بامعرفت  
اگ کسی رو داری ک ازت حمایت کنه خیلی فدرشو بدون...من تو دوران عقد خیلی اذیت شدم ولی هی بابام و خانواد ...

منم خیلی ادامه دادم سه سال عقد بودم دیگه راضیشون جدابشم ولی خب چندساله مجردم 

گوه خورده مگه اسیریحداقل یه قسمتی از مهریه ات رو بگیری میری خونه پدرت ،از همون خرج میکنی که سربار نب ...

تا وقتی بده مهریه رو از کجا خرج کنم خواهر؟از طرفی مادر بدی دارم و اذیتم میکنه حتی امیدی ب خونه پدری ندارم ...خیلی تنهام خیلی

خداجون عاشقتم...شکرت بامعرفت  
باورت میشه جرعت ندارم بی محلی کنم زندگیمو از اینی ک هست سیاه تر میکنه روزگارمو سیاه میکنه خیلی بی آب ...

شوهرت مثل بابای منه دقیقا 

بابای من روی مامانم دس بلند میکرد 

همیشه هم تقصیر بابام بود توی دعوا خیلی عصبی و بددهنه

ولی مامانم طاقت آورد 21 ساله که دارن با هم زندگی میکنن شیش . هفت سالی میشه که بابام آرومتر شده سنش که بالاتر رفت احترام مامانمو بیشتر نگه داشت 

الآنم یادم نمیاد آخرین بار کی دعوا کردن ...

به خاطر بچه داشتنت طاقت بیار 

مامان من الان اصلا پشیمون نیست که زندگیشو حفظ کرده با اینکه من با چشای خودم زجر کشیدنشو میدیدم


اونوقت شوهر نازنین من که تو زندگی یه بی احترامی به من نکرد رو خدا برداشت،نمی دونم چه حکمتی تو کار خد ...

الهی بگردم شوهرت فوت شده؟؟؟؟شوهر من ک بهم ظلم حیلی میکنه ...من زن بدی هم نبودم براش بخدا...نمدونم این چ سرنوشتیه من دارم 

خداجون عاشقتم...شکرت بامعرفت  
نمیشه خواهر...دلم خیلی میشکنه...مخام ب روم بیارم اما بغضم اجازه نمیده خیلی میشکنم خیلی خوردم میکنه

جلوی آینه با خودت تمرین کن، به خودت بگو که حرفاش برات مهم نیست به خودت بارها بگو آدم حسابش نمیکنی و اعتماد بنفست انقدر کافیه که نیازی نداری با حرفاش ناراحت بشی قشنگ به خودت اشاره کن و حرف بزن، شاید فکر کنی احمقانه اس ولی خیلی تاثیر داره

سرانجام بازگو کیستی، ای قدرتی که به خدمتش کمر بسته‌ام، قدرتی که همواره خواهان شر است، اما همیشه خیر عمل میکند.    -گوته، فاوست
شوهرت مثل بابای منه دقیقا بابای من روی مامانم دس بلند میکرد همیشه هم تقصیر بابام بود توی دعوا خیلی ع ...

طفلک مامانت...من ک امیدی ندارم شوهرم خوب شه بعضی وفتا میگم خدایا تا کی قراره ظلم ببینم ...صبرم داره لبریز میشه بیشتر از خودم دلم ب حال دخترم میسوزه جدیدا خیلی عصبی شدم و ممکنه سر دخترم خالی کنم الهی بگردم ک ن از مادر شانس اورد ن از پدر....دلم ب حال دخترم کبابه 

خداجون عاشقتم...شکرت بامعرفت  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792