صمیمی ترین دوست دوران دانشجوییم رتبه ۹ ارشد با یک مهندس خیلی خوش تیپ ازدواج کرد.دوسال از ازدواجش گذشت تا برام درد و دل کرد که هم با کمربند کتک خورده هم مشت و لگد باعث دیسک کمرش شده.به هیچکس چیزی نگفت فقط من میدونستم هر بار همسرش رو میبخشید آخرین بار دو سال پیش همسرش سر یک موضوع پیش پا افتاده ۴۰ دقیقه کتکش زده بود و بعدم خوابیده بود.دوستم صبح وسایلش رو جمع کرد و با سر وروی ورم کرده ۱۵ روز رفت خونه مادرشوهرش.همونجا مادرشوهرش رفت که از پسرش شکایت کنه .پدرو مادر دوستم در جریان نیستن.اما همون ۱۵ روز تهدید به پزشک قانونی شد آخرین بار کتک کاری.میگه بعد از اون اگه عصبانی هم بشه دستاش رو پشت سرش قایم میکنه.گاهی وقتها باید از مردها زهر چشم گرفت