علاوه بر خوش اخلاقی هاش اینم بدبینی هم اضاف شده بهش
میگه باید تا اخر هفته وسایلمو جمع کنم برم اونجا زندگی.کنم دیگه
چیکار کنم؟ راهنماییم کنید من که مثل شماها مادر و.خواهر ندارم کار یادم بدن امیدم به شماست
قبول نکن
نامزدت یا شوهرت؟
بگو عمرا
چرا باید بری اونجا؟مگ نامزدید نیستین؟عروسی نکردی چطور بری باهاش زندگی کنی
هرگززززززز
آره حتما برین تو کو.ن ننش زندگی کنید که برینه به زندگیتون...خر نشی سر جدت،ببرش روانشناس اگر پارانوئیده جدا شو
اسی اول زندگی کوتاه بیای یه عمر باید سواری بدی
تو یک خونه ؟ یا طبقه بالا و یا پایین؟
از سر بدبینی میگه برو پیش مادرم یا نگرانته؟؟؟ خیلی فرق داره این دوتا اگر میخواد مراقبت باشه که خیلی خوبه ولی از روی بد دلی بهت میگه در این صورته که نباید قبول کنی اما باهاش دعوا و بگومگو نکن فقط بگو هررروقت خاستی بیا سر بزن بهم وای خونه‌ی مادرت من معذبم
خداییش قبول نکن من پنج ساله زندگی میکنم دو تا بچم اومد روش
بعضی وقتا ی جوری تو دستام لرزش میگیرم که چند تا چند لیوان از دستم پرت میشه
اینقدر از کارشون غصم میگیره که نگو... اوایل میرفتم سرمیزدم الان ی ماهه حتی وام رو هم نمیزارم
تو تربیت بچه ها که صد درصد دخیلن میان هعی بچه رو میبرم بچه هم دیگه پیش تو نمیاد هرکاری بکنی اونا خبر دار میشن تو خصوصی نداری دیگه ازت توقع پیدا میکنن خیلی کارا بکنی
ببین فقط عروسیت بنداز عقب ی پولی چیزی جور کن ی جایی بگیر فقط اونجا نرو
مجرد بمون و کلفتی کن ولی خونه مادرشوهر زندگی نکن
همش عذابه
آخه مگه قرن بوقه بری ور دل مادرشوهر مادرش چطور قبول میکنه خودش معذب نمیشه پیش دو تا تازه عروس و داماد زندگی کنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
