2777
2789

سلام

این خونه رو ۳۰ ساله پیش بابام خودش ساخته،میگفت اون موقع اینجا برهوت بود

الان ولی موقعیتش خوبه،خانواده به این محل عادت کردن

مامانم کاملا مخالفه،آبجیمم مخالفه

خونمون دو طبقه اس،میخواد بفروشه یه زمین بخره یه طبقه بسازه،،جاشم از اینجایی ک هستیم پایین تره

مامانم میگه سخته،اذیت میشیم،آبجیم میگه طبقه بالا رو میخوام،از این محلم نمیرم

فقط منم ک اینجا رو دوس ندارم،خونمون قدیمیه،با همسایه هامونم حال نمیکنم،کلا از این خونه خوشم نمیاد

خانوما بنظرتون چطوری راضیشون کنم که کنار بیان بذارن خونه رو بفروشیم؟؟

اصلا بنظرتون عاقلانه هست این کار؟

شما باشید چیکار میکنید؟


من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من همیشه خونم

از این خونه بیزارم،انرژی منفیه،،انگار توش زندانی شدم

دلم میخواد برم یه خونه جدید،شاید واقعا راست میگن خونه ها اومد،نیومد دارن

شاید خدا خواست منم ب خودم اومدم یه تلاشی کردم واسه زندگیم,اینجا حرف همسایه ها خونه نشینم کرده

دلم هیجان میخواد،اصلا همین اسباب کشی و رفت و اومد واسه خونه و وسیله گرفتن

دلم میخواد زندگیم زیر و رو شه

شاید این یه راه نجات باشه

ولی نمیدونم چطور بقیه رو راضی کنم):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

واقعا چرا باید همچین کاری کنه خونه دوطبقه اماده رابفروشی بری زمین برهوت بخری تازه محله پایینتر😐😐 ش ...

خوب خونمون خیلی قدیمیه

اگه بریم خونه جدید میتونیم به سلیقه خودمون بسازیم،یه سری وسیله جدید بخریم خونه رو نو نوار کنیم

خودمم میدونم اشتباهه

خودخواهیه 

ولی ...

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

بدید بساز بفروش چند طبقه براتون بسازه . تا ساخته بشه هم میرید یه جای دیگه . اینجوری هم شماچندوقت دوری ازینجا هم محله بدتری نمیرید

کاربری دست سه نفره ، لطفا برای حاجت رواییم صلوات بفرستید
خوب خونمون خیلی قدیمیهاگه بریم خونه جدید میتونیم به سلیقه خودمون بسازیم،یه سری وسیله جدید بخریم خونه ...

خوب همین خونه را میتونید داخلشو تغییر بدین  بجای اینکه برید از صفر شروع کنید که خیلی ام سخته 

من باشم راضیم خونه نوساز بزرگتر

ما هیچکدوممون عرضه نداریم یه خونه بهتر بخریم

تا چند سال دیگه این خونه آوار میشه رو سرمون

بابام فکر آیندمونه،اینکه نباشه ما عرضه نگه داشتن همین خونه رو هم نداریم

داره دست و پا میزنه یه خونه نوساز،تمیز و شیک بسازه برامون ولی بقیه مخالفن

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

بدید بساز بفروش چند طبقه براتون بسازه . تا ساخته بشه هم میرید یه جای دیگه . اینجوری هم شماچندوقت دور ...

آخه خونه رو با زمین و یه مقدار پول بالاتر قراره تاخت بزنن

با این پول نمیشه چند طبقه ساخت

فقط یه خونه راحت و شیک و نسبتا بزرگ میشه ساخت

تازه به توافق رسیدن یه سال تو همین خونمون مستاجر بمونیم):

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

ما هیچکدوممون عرضه نداریم یه خونه بهتر بخریمتا چند سال دیگه این خونه آوار میشه رو سرمونبابام فکر آین ...

به نظر منم خوبه 

یه خونه بهتر و محکم تر میسازه شماها هم میتونید روش بسازید برای خودتون

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

خوب همین خونه را میتونید داخلشو تغییر بدین بجای اینکه برید از صفر شروع کنید که خیلی ام سخته

باز سازی این خونه پول میخواد ما که نداریم

قراره اون آقایی ک خونمونو میخره یه زمین بهمون بده با یه مقدار پول ک بتونیم زمین رو بسازیم

وگرنه پول بازسازی داشتیم ک خونمونو نمیفروختیم

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

من باشم راضیم خونه نوساز بزرگتر

از گرونی وتورم خبرداری؟ میدونی ساخت یه خونه ازصفر چقدر هزینه بر وزمان بره شاید یکی دوسال طول بکشه تازه تواین مدتم قیمت ثابت نیست که روزبه روز مصالح وهمه چیز داره میره بالاتر وپولی که دستته روزبه روز ارزشش میادپایینتر  باید چندسال سختی بکشی تا خونه دوطبقت تبدیل بشه به یه خونه یه طبقه شایدمکوچیکتر ...درحالی که میتونی همین خونه راتغییرش بدی جدیدش کنی

به نظر منم خوبه یه خونه بهتر و محکم تر میسازه شماها هم میتونید روش بسازید برای خودتون

منم همینو میگم

اول یه سرپناه درست و حسابی واسمون میسازه

بعد هر کدوممون اگه عرضه و جنم داشت،خودش طبقه بالاشو میسازه واسه خودش

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

آخه خونه رو با زمین و یه مقدار پول بالاتر قراره تاخت بزننبا این پول نمیشه چند طبقه ساختفقط یه خونه ر ...

شما خودتون که نمیسازین

بساز بفروش میسازه هزینش با اونه وحتی اجاره یه خونه تا اتمام ساهت خونتون هم با اونه

کاربری دست سه نفره ، لطفا برای حاجت رواییم صلوات بفرستید
از گرونی وتورم خبرداری؟ میدونی ساخت یه خونه ازصفر چقدر هزینه بر وزمان بره شاید یکی دوسال طول بکشه تا ...

نطر منه 

نه من تو تونل زیر زمین زندگی میکنم خبر ندارم بالا چه خبره

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792