😂😂وای یاد اون حاج آقا افتادم که ی شب یکی مارو دعوت کرد خونش روضه ..گفت وقتی رفتم دیدم چند نفر بیشتر نیستن
گفتم پس بقیه کو ..گفت بقیه کی هستن ..عب دارع برا ی خانواده بخونی گفت نه اشکال نداره ..گفت پس شروع کنم
گفته ن ..بزارشام بخوریم ..گفت شامم خوردیم گفتم شروع کنم
گفت ن بزار میوه چایی بیاریم..خلاصه هی خواست شروع کنه
دیگه تزدیک یک شب شد گفت آقا دیر وقته من برم
گفت صابخونه گفته حاج آقا بخون ...😂😂😂ساعت ۱ شب
حاج آقا گفته ک وا زشته مردم خوابن ..گفته ن همسایه ما دیشب پارتی گرفته تا صبح نزاشته ما بخوابیم حالا منم از لجش گفتم روضه بگیرم😂😂😂😂یکم اینا اذیت بشن..خلاصه حاج آقا گفت خیلی ناراحت شدم گفتم بهش کار اشتباهی میکنی ..اینجوری نمیشه لج کنی ..کاش بجای لج کردن مهربانانه تر بگید بهشون