جاریگری در جلسه خواستگاری

من الان نزدیک مادرشوهرم مدام توقع داره واذیت میشم اخلاقاشم دوست ندارم ولی مجبور میشیم رفت آمد کنیم،اتفاقا بنظرم دوری دوستی خیلی خوبه ،نزدیکی زیاد= رفت آمدزیاد وحرف حدیثه زیاده

شاید چون دیگه اون قدیمی تر شده دیگه یسری حرفا رو به اون راحتر میتونسته بگه ،شما که هنوز رسما جزو خانوادشون نشدی،بله مشاورم میتونه خیلی کمکتون کنه

خب اون عروس همیشه هست بیخیال شون شو

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود_ گاهی نمیشود ،که نمیشود، که نمیشود....

انشالله که بهترین تصمیمو بگیری عزیزم 

سن بالاها دیگه زیاد نمیشن رفتارشون رو تحلیل کنن ،شایدم واقعا حالش خوب نبوده متوجه زشتی رفتارش نشده، فکر کنم خواهر نداره پسره درسته؟ اگر اینطوره این یه پوئن مثبته برات چون وقتی دختر دارن حسادتهاشون نسبت به عروس بیشتره یا دختراشون علاوه میشن بهشون

اسی جان با گفتن یه * نه * خودتو خلاص و راحت کن

بعد اونا در جواب چی گفتن ؟

پسره چطور ادمیه ؟

کار خوبی کردی.

لازم شد این رفتار زشت رو مامانت یا خودت به اون پسره بگید.

تا سری بعدی هر جا رفتن این جاریه عقده هاشو خالی نکنه.

والا من رفتم برا برادرشوهرم جلسه دوم، چنان اون دختره رو تحویل گرفتم و ذوق کردم براش، هر چند قسمت نبود و حس خوبی نداشتم اما به روم نیاوردم، این هم عقده ای بوده.

از الان برا خودت ارزش قائل شو.

قسمت هم اگه باشید این جاری روز اول تو دهنش زده شده

اصلاااا قبول نکنیا اینا الان اینجوری کردن تو گفتی نه میگن سوتفاهم بعد خرشون از پل گذشت همین جاریت برا زندگیت تصمبم میگیره

خوب دیگه اون عروسه نزدیکه مدام خونشون حتما راحتن باهاش 

بستن ک ب این حتما ج آب مثبت بدی

بخدا ک کارت عاقلانست

اینکه سوتفاهم اینا بوده بیخود

چون در جلسات خواستگاری و تا رسمی شدن نهایت سعی خودشون میکنن ک بهترین خودشون نشون بدن

چه برسه کرم هم بریزن

حالا چه اشتباه چه هرچی ب نظرم با گفتن مامانت ک بهشون هم گفته تخم اختلاف گذاشتید دو طرف

و اگه نشه هم چیزی از طرفین کم نمیشه

اه اعصابم بهم ریخت با این ماجرا 

توهم جای خواهرم خواهشا با حرف دیگران قبول نکن

اینا اینجوری بهانه میتراشن که فقط خرشون از پل رد شه اونوقت همین مادر شوهرت و جاریت برات میسازن قشنگ توام که مبگی ادم ارومی هستی کلا