ببینید من این دخترو نمیشناختم اوایل
یه مدت بعد رابطمون تازه پاش باز شد و من شناختمش ینی دوس پسرم وقتی با من بود برگشت بهش قبل من ۵ سال باهم بودن اینا برگشتن ب همو بدترین روزا به من گزشت خودکشی کردم حتی
دوهفته بعد من تونستم یه موضوعی رو از دختره به دوست پسرم ثابت کنم خلاصه ثابت کردم و دوباره کات کردن و من و دوس پسرم باز برگشتیم بهم
چند ماه ما باهم بودیم من بعد یه مدت دوباره حس کردم داره بهم خیانت میشه فکر کردم باز با اون دخترس یه صبح تا شب کامل دوست پسرم جوابمو نداده بود من رفتم به دختره پیام دادم که اگه باهمن من دیگه کنار بکشم
که دیدم نه باهم نیستن اون دوره فکر کردم با شخص دیگه ای داره خیانت میکنه جز این دختر حرف زدن من و این دختر جوری شد که ما رفیق شدیم رفت و آمد پیدا کردیم یک ماهی رفیق بودیم بعد من دوباره هوایی شدم برگشتم به دوست پسرم با کمال عذاب وجدان
هرچند اون دخترم ب اسم دوستی آزار روحیم میداد
الان ۷ ۸ ماه گزشته از دوستیم با دختره
طبیعتا باید ازش متنفر باشم ولی نمیدونم چرا نیستم حتی به طور عجیبی دلم براش تنگ میشه
حس میکنم کنار اون شاد تر بودم تا کنار دوس پسرم
همش کرمم میگیره انگار بهش پیام بدم
عجیب نیست واقعا؟
میگم شاید دعا درست کرده
چون همش حالم بده هرشب گریه حتی بی دلیل
دلیل اینکه همون بار اولم نتونستم از دوست پسرم بگذرم این بود که باکرگیمو گرفته بود و خب خیلیم دوسش داشتم و دارم