2777
2789

سه ساله ازدواج کردم. پدرشوهرم یه خونه دو طبقه توی شهرمون داره ولی خودش روستا زندگی می کنه

طبقه بالا که بزرگتره و دلباز، برادرشوهر بزرگترم زندگی میکنه. منو همسرمم طبقه پایین که کوچیکتره و بدون حیاط. بالا سقف خونه ما میشه حیاط طبقه بالا

برادرشوهرم بیست ساله توی این خونه زندگی می کنه و کم کم شروع کردن به تعمیرش. به حرف زنش، اعتماد پدرشوهرمو جلب کرد و سند خونه رو به اسم خودش زد. یه روز جاریم فرشاشو طبقه بالا شست. روز بعدش اومد پایین. داشتیم می گفتیم و می خندیدیم که یهو شوهرم بش گفت مام میخوایم گلیم فرش شش متریمونو بالا بشوریم. جاریم مخالفت کرد. منم گفتم پس خودتون چرا فرشای دوازده متری تونو شستین. اونم گفت خونه خودمه. منم گفتم خونه پدرشوهرمونه نه خونه تو. اون گفت خونه با پول پدر من ساخته شده( منظورش همون تعمیراتیه که کردن که خودشونم دارن ازش استفاده می کنن). شوهرمم عصبانی شد و تاکید کرد که خونه پدر منه و ما بیچاره ها کارگریشو کردیم( خودشو بقیه برادرشوهرا). جاریم عصبانی شد و گفت خیلی وقیحین، خیلی وقیحین الان میرم زنگ میزنم به شوهرم، یا شمارو از خونه بیرون بندازه یا من میرم. شوهر منم گفت تو از اینجا برو

ده دقیقه بعد یهو برادرشوهرم با تبر به ججون پنجره ها افتاد. پنجره خونه توی کوچه است. با کلمات رکیک شوهرمو صدا میزد و میگفت بین مردم آبرومو بردی باید بکشمت. 

ما تا اون موقع هیچ مشکلی با هم نداشتیم، نمیدونم جاریم چی بش گفته که یهو از کار خودشو رسونده بود و با تبر بهمون حمله کرد. من در خونه رو قفل کردم تا نتونه بیاد تو. همسایه ها هم همه نگاه می کردن. احساس بی آبرویی میکنم. نمی تونم جاریمو ببخشم. با اینکه با دخالتها و بدجنسیهاش باعث شد بدون عروسی برم خونه شوهر، و بارها حرفایی زده بود که ناراحت شده بودم، هیچوقت چیزی نگفتم تا شر نشه ولی جاریم همچین کاری کرد. بدجور ازش متنفرم

حالم خیلی بده. از زور کینه نمی تونم بخوابم. احساس میکنم خدا هم بهم پشت کرده. با این بی پولی هم ویلونو سرگردون شدیم. یه خوپه نیمه کاره تو روستا داریم ولی من دوس ندارم برم اونجا. حالم خیلی بده

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چرا برین اونجا سهم شمام هس پدرشوهرت باید بیاد جو و آروم کنه 

فک میکنی تورو انتخاب میکنه؟ مرد متاهل و میگم.. فک. میکنی تهش باتو می مونه؟ نه دوست عزیز اون اگ مجبور به انتخاب بشه زن و بچش و انتخاب میکنه حتی اگه الان برات خرج میکنه وقت میزاره و ب ظاهر نشون میده ک عاشقته جاش برسه زن و بچش و انتخاب میکنه شاید الان بگی نه اما روزی میرسه ک بخاطره دلایل پوچ تورو ول میکنه و میره سمت خونوادش اونوقت تو می مونی کلی چرا و حسرت و قرص اعصاب و قلبی شکسته... پس نکن لطفا عاشق متاهل نشو دوستم ضربه خورد نمیخام کسی این غم و تجربه کنه.. 

پلیس و شکایت هست 

چرا باید جاری انقد مهم باشه ک عروسی نگیری؟ شل نزن تا سفت نخوری 

بقیه برادرشوهرا چی گفتن؟ پدرشوهره چی؟ بره شکایت کنه بگ من امضا نکردم جعل کردن یا بزور بردنم راحت خونشو برمیگردونن 

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه

جاریت راست گفته وقتی سند خورده به نامش و به خونه رسیدگی کردن دیگه خونه اوناست و اگر گفته فرشتونو نمیذارم بشورین درسته حرفش جالب نبوده ولی شما نباید کش می دادین که ما کارگری کردیم و... 

در عوض از پدرشوهرت بخواین که طبقه پایین رو هم به نام شما بزنه تا با خیال راحت خرجش کنید

خدا بالای سره و ظلم بنده هاشو میبینه خدا رو درون قلبت حس کن و همه چیز رو بسپار به خودش من به جای شما بودم قانونی اقدام میکردم ولی اگه زده به نام خودش بهتره بری همون روستا زندگی کنی تا زیر بار منت و ذلت

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز