دختر خوب اول زندگی اینچیزا پیش میاد بیا خصوصی تا از تجربیاتم بهت بگم
نباید فکر کنه از طلاق میترسی
آشتی میکنید اینو یه حس ششم بهت میگه
چی شده که بعد عروسیانقدر سریع جدا میشید
چیکارکنم من دیگه میگه خونه مامانم نمیایی میگم نه داداشات ادم حسابم میکنن نه مامانت همش زخمم زبون میزنه چرا برم توشهر ضما غریبم کسیو ندارم هرجا میرفتم مادرتو می‌برددم تو نامزدی مامانت یبار نگفت عروس تو خونه تنها نشین بیا فلان جا میریم توام ببریم اصلا برام ارزش قایل نیستن بعد توقع خیلیییی زیاد دارن
یعنی چی تعصبشو میکشه ؟چرا اصلا حرف مادرشو تو خونه زندگیت میزنی؟چیکارداری با مادرش چیکار میکنه؟تو زندگیه خودتو بکن لحظات قشنگ با شوهرت میساختی خودش نرم نرم دلش جدامیشد
من نمیفهمم واسه چی اینهمه از مادرشوهراتون تو خونه دیش شوهرتون حرف میزنید ؟چرا لجبازید؟چرا میخواید از زبون شوهرتون بشنوید که شمارو بیشتر دوست داره؟مادرشه
بزرگش کرده خودتون میتونید به پدر و مادرتون بی احترامی کنید؟
مطمئن باش کسی که میتونه مادرشو ول کنه و پاشو بذاره رو سر مادرش یه روزیم میتونه پاشو بذاره رو سر تو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
