خوبی حرف زدن باخدا اینه لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی💖...ولی جدای از این حرفا طرف یه سیب از درختش کندن، داره دهنمون رو سرویس میکنه اونوقت تو امید داری بری تو باغش بخوری و بخوابی و حوریاش رو بمالی؟🤦♀️🤷♀️
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
درحدی ک کارش به بیمارستان کشیده قرص و ... هم میخوره اما فایده ای نداشته
نمکو کلا از زندگیش حذف کنه درست میشه
خوبی حرف زدن باخدا اینه لازم نیست منظورت رو براش توضیح بدی💖...ولی جدای از این حرفا طرف یه سیب از درختش کندن، داره دهنمون رو سرویس میکنه اونوقت تو امید داری بری تو باغش بخوری و بخوابی و حوریاش رو بمالی؟🤦♀️🤷♀️
مادرم فشارش خیلی بالا بود ی طوری که نفسش می گرفت چشاش پف می کرد قرمز میشد سردرد و...
یک هفته داره سرکنگبین اصل میخوره اصلا علائمشو نداره هرچی میخوره فشارش بالا پایین نمیشه
تازه این پیش متخصص طب سنتی نرفته خودسر داره میخوره
کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
سلام گلم نورمحمدی هستم مدرس طب سنتیعلت فشار خون بالا یا سردی بیش از حد بدنشه یا گرمی بیش ازحد بدنش
میشه درخواست دوستی قبول کنین
کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!