دخترم سه سالشه .دیوونم کرده تو خونه پدرشم صبح میره شب میاد .میبرمش بیرون آنقدر آزیتا میکنه و میگیرم بغلم که عرق همینجور میچکه از صورتم .خسته مممممم بخدا همش میگه بیا بازی کن باهام آخه چقدرررر یه ساعت ندارم تو لاک خودم باشم
ناشکر نیستم ....اما هزار تا فوش میدم به خودم که بچه میخواستی چیکار تو دل خودم ....... شوهرم اصلا بیرون نمیبره دخترمو اونم فراریه ازش ... یه کم درکم نداره ....