مجموعه سوتی های لفظیمون بیاین شماهم بگین که چقدر مث من از خجالت آب شدین

من مامانم به جا اینکه بگه خدا بهتون رونق بده گفت خدا بهتون روغن بده😅

ما سر کلاس بودیم با دوسه تا بچه ها بحثمون این بود استاد کیو بعنوان سرگروه گروه ما تو ازمایشگاه میکنه من بلند گفتم استاد منو میکنه من مطمنم یهو دیدم کلاس اصلا ی جوری ساکته🥲 همون لحظه استاد اوگد تو خیلی بد بود

چند سال پیش تو کلاس زیست به فشار خون گفتم فشار ک...😂🤦‍♀️

جالبه یکی دو دیقه بعد فهمیدم چی گفتم، کم مونده بود منفجر شم از خنده

وای من یه بار پسر عموم زنگ زدبه خونمون  خیلی باکلاسه برداشتم گوشیو گفتم سلام الو  

پشمای بدبخت ریخته بود

من که سلطان سوتیم

اخریش این بود با جاریم تلفنی صحبت میکردم میخواستم بگم پسرت ببوس از طرفم گفتم از طرف من شوهرت ببوس😑

بدترینش بود😂👌🏻

یاعلی

من با شوهرم رفته بودیم یه شهر دیگه خونه دوستش

منم اصلا عادت به شب بخیر گفتن ندارم

شب که میخواستیم بخوابیم زن دوست همسرم بهم گفت شبتون بخیر.منم هول شدم گفتم خدافظ😓😓😓

یعنی دل نمی خواست صبح شه😥😥

من ک سلطان سوتی های نامنظمم سوتی لفظی سوتی عملی🤣 

یه سری پشت فرمون بودم داشتم تمرین میکردم اوایلشم بود برای همین استرس داشتم 

بعد اومدم بگم دلم هوس اب طالبی کرده 

گفتم هوسم دله آب طالبی کرده😐😂 آخه یکی نیست بگه مجبوری تو اون وضعیت هوس خوراکی کنی اصلا هوس کردی اوکی مجبوری حرف بزنی!!! 

حالا ضایع تر از من دوستم بود که نفهمید من سوتی دادم🤣🤣🤣 بیچاره از رانندگی من انقد استرس داشت نگرفت چی گفتم منم ب روی خودم نیاوردم😂 

یسریم چندسال پیش تو کلاس بودیم تیچرمون ضرب المثل نوشت اومد توضیح بده که حدس بزنیم من سریع پریدم گفتم لبش پای گورهههه؟؟؟ 

تیچرمونم خندید گفت آره آفرین لبش پای گوره😂😂😂 

پر کلاغیم یبار گفتم کر پلاغی😐 

یسریم سر کلاس اومدم بگم اختاپوس 

هشت پا و اختاپوس قاطی کردم گفتم هشپاخوس😐شاگردامم نامردی نکردن دیگه از بعدش همین کلمه رو یادشون موند و گفتن😒😂 

دیگه فعلا همینا رو ازم داشت باش🤣🤣

واااااااای واااااااای😂😂😂😂

مامانم بجا غم اخرتون باشه به صاحب مجلس گفت بار اخرتون باشه

یه بار با خاهرم رفته بودیم خرید 

میخاست بگه قفسه هاتون بزرگه  به فروشنده 

گفت اقا ببخشید اونجاتون بزرگه 

یعنی ترکیده بودیما پسره بدبخت هم نمیدونست چی بگه