صبح زود بیدار شدم،یه سری کار اینترنتی داشتم ،باید یه سری مطالب توی گروه های کلاس هام میگذاشتم،حدود ۱۰ صبحانه خوردیم،دخترم رو حموم بردم،رفتم آرایشگاه، ناهار پختم،همسر آمد خوردیم،جمع و جور کردن خونه و رسیدگی به کارهای خونه،عصر هم رفتم روضه خونه ی فامیل،خیلی وقت نیست اومدیم
صبحم با دیدن طلوع خورشید شروع شد بعدم صبحونم رو خوردم و رفتم باشگاه؛چند تا کتاب گرفتم و اومدم خونه و عصرم رفتم سرکار الان هم خونه دوستمم
ساعت ۱۱ پاشدم تا ساعت ۱ منگ بودم تو جام چون دیشب از صبح تا شب دکتر بودم و خسته بودم برا میگرنم و اعصابم
خونه ب هم ریخته یه عالم ظرف نشسته
ساعت چهار ب زور برا اینکه نمیرم پاشدم غذا پختم خوردم
تا ساعت ۶ نی نی سایت گردی
ساعت ۶ خواهرم زنگ زد دارم میام پاشدم تند تند کار کردم ظرفا رو شستم تا ساعت ۷
۷ اومد چای و میوه خوردو یکم صحبت کردیم و ساعت ۸ رف
ساعت ۸ هست و دارم نی نی سایت گردی میکنم
من تقریبا ۴ بیدار شدم برای نماز
بعد با شوهرم رفتیم یکم پیاده روی و بعدش هم دوتایی نشستیم تو مغازه
ظهر هم شوهرم نهار نمیخوره خودمم از غذای دیشب یکم مونده بود داغ کردم خوردم بعد از ظهر دوباره رفتیم مغازه تازه اومدیم خونه
الانم شوهرم داره آشپزی میکنه چون آشپزی ش عالیه
دیگه منتظرم غذا حاضر شه
ولی تاپیکتون خیای جالب بود😉
