مادر دختره داره هر روز به شوهرم پیام میده

فکر کن بابا طرف ،لعد از پنج از خارج برگشته پیششون ،بک ماه بیشتر نتوانسته کنار اینا باشه ،جنگ به وا شده تو خونشون ،بابا گفته همتون ه ر ز ه هستید و رفته 

چه ربطی داره ،بارها گفتم و بازم میگم ،شوهرم درسته در حق من نامردی کرد ،ولی بهترین بابا برای بچه هاش بود و هست ،و این مسئله هیچ ربطی به بچه های من نداره و اجازه دخالت بهشون نمی‌دم و حتی اجازه نمی‌دم به پدرشون بخوان بی احترامی کنن.

نمیفهمن که ،یکی بگه بابا برو جلو دخترت رو جمع کن،عکس و فیلم از خودش نفرسته.بعد میایی از دست بریده حضرت ابلفضل و زینب میگی .

ای باباااااااا

نمیگه دختر من به چه حقی گفته زنتو طلاق بده ،اگر میداد ،منم میرفتم که الان بچه های من بدبخت شده بودن .

اینا رو نمیگه ،نشسته میگه تو هوس باز بودی ،پ نه پ الان میاد با دسته گل و شیرینی ،دخترتو عقد می‌کنه الله اکبر 

نه خدا رو شکر متوجه نشدن ،دختر بزرگم فقط یه چیزای نامفهموم متوجه شده ،که بهش گفتم دختره ،حسودی می‌کنه که بابا شماها رو آنقدر دوست داره چون خودش بابا نداره.

وگرنه نه متوجه نشدن

آنقدرم خانواده داغونی نیستیم بابا ،😂

اره میاد ،یه شکایت هم خودش کرده بابت تهدید های که از سمت دختره میشه ،که گفته ماشینتونو آتیش میزنم ،اسید میپاشم ،تو خیابون  رفته شوهرمو زده .......

مثلا چی ؟؟؟

احساس می‌کنی اسیدی چیزی بپاشن‌ بهم 

یا رو ماشین شوهرم 

خو مادر دختره وقتی خودش از رابطه اینا خبر داشته ،چرا باید با تمام پر رویی بگه دختر منو فقط برای هوس خواستی،خودش با دست خودش گفته بیا این دخترم ،دخترم هر ر ز ه  هستش نمیتونه بدون تو زندگی کنه حالا تو فقط باهاش حرف بزن ،بعد که من تمام ماجرا رو متوجه شدم که چی به چیه ،ژرف بیاد بگه شوهرت هرزه هستش ،به نظر من گناه خودشم کمتر از اینا نبوده ،یعنی اگر من زن احمقی بودم و میرفتم و بچه هامو اثیر و ابیر میکردم  ،این مادر دختره اون موقعی نمی‌گفت من از شوهرتم خواستم بمونه .دخترم داشت خودشو میکشت ،رفتیم از بیمارستان و لب دریا جمعش کردیم .

برام توجیح پذیر نیست که مادر این دختره بخواد اینجوری رفتار کنه .به نظر من بیشتر سوختن که به چیزی که میخواستن،نرسیدن.