بهشم تگم بدوازانسانیته؟ وخیانت درامانته ؟چتدساله طلای مامان بخاطراینکه هم بهم اعتماد داره هم امنیت خونمون نسبت به خونه اون بالاست پیشم امانته هردفعه هم میادیه تیکه برمیداره واسه مشکلات پسراش، مم هیج وقت ازش خواهش طلانکردم چون جونش بسته به طلاهاشه دوس نداره بدختراش چیزی بده البته کلن همه چیزشوقیمم کرده بهم خیلی اعتماد داره حالاسریچیزی احتیاج دارم یدونه ازسکه هاشوبگیرم وهمون گرم روبراش چندماهی جایگزین میکنم البته مطمعنم بگم نه نمیگه روش نمیشه نه بگه میتونم چندماهی جایگزین کنم متوجه هم نمیشه ازاون طرفم وجدانم میگه بهت اعتمادکرده چکارکنم ؟
بهش بگو
بهش بگو
به نظرم بهشون بگید و بردارید .
بهش بگو
میخوای برداری بگو
نگفته میشه خیانت در امانت میشه دزدی
باید گفته بشه
بنظرمنم اجازه بگیر
بهش بگو چه عیب شما هم بچشی درخواست داشته باش ازش تا عادت کنه
ب وجدانت گوش بده ...وجدانت صدای خدا درگوشته ....
ببخشین یعنی میشه دزدی
نکن
هم اعتمادشو از دست میده هم دیگه پیشت امانت نمیذاره
بهش بگو بگو شرایطتو چند ماه دیگه میزاری روش
نگفته ب ندار
چون اصلا معلوم نیست بتونی چند ماهه دیگه بزاری روش یا نه آبروت میره
شایدم مادرت دیگه ازت نخواست بهت کمکی کرد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
