2777
2789
عنوان

جون یکی رو نجات دادم

94 بازدید | 9 پست

شاید مسخره بنظر بیاد.

اما امروز با تک تک سلول هام حس کردم که امروز بیهوده نفس نکشیدم و بیهوده زندگی و فعالیت نکردم حداقل فقط امروز رو.


امروز یه سوسک افتاده بود به سینک ظرفشویی توی آب دست و پا میزد. نجاتش دادم. آره من نجاتش دادم. منِ اشرف مخلوقات.

شاید یه عدد فقط سوسک بود. اما فقط یه سوسک نبود.

یه نخ چوب از جارو رو بریدم با سر چوب برش داشتم بردم حیات گذاشتمش.

خداروشکر زنده بود.


یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اونم خونواده داشت‌. هدف داشت‌. می خواست سوسک شایسته ای برای جامعه بشه‌. کار بزرگی کردی.

دلیل من شاید برای نجاتش اینه که خدا خلق کرده.

کلمه‌ی خدا فقط سه حرف نیست.

خدا خلق کرده بودش

یه لحظه خاطره تمام سوسک کُشی هام جلوی چشمام ظاهر شد 😂😂😂😂

ولی جدا از شوخی پسر عمه منم یه بار همچین کاری کرد ، یه زنبور رو از توی آب نجات داد ، زنبوره تا ته خونه دنبالش رفت ، آخرش هم نیشش زد بنده خدا رو 😐😐😐

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز