خب بهتر بود خودت نميگفتي اين حرفا
شما تنها زندگي ميكني معمولا ادما ب خودشون اجازه ميدن هر فكري كنن ديد مثبتي ندارن
حالا اون اقا هم نبود شايد يكي ديگه بود خونت بهتر بود ميگفت ميخام بيام مزاحم نيستم مهموني داري يانه
شما رو يادمه بالاخره اون شب با عموش اومد خاستگاري؟ چي شد؟