میشه از سختی های بچه داری بگین

تضمین های محکم ازش بگیرین. مالی و حقوقی... 

ببین اینجا خیلی بچه داری و سخت و وحشتناک توصیف میکنن، هرکس بر اساس شرایط خودش نظر میده، هرچقدر بیشتر از بقیه پرس و حو کنی همه چی برات سخت تر میشه، به هر حال همه مون بچه دورو اطرافمون دیدیم اینطوریام نیست ،  واقعا اینجور که اینجا توصیف میکنن آدم وحشت میکنه

میگن خواب و خوراک و سفر و گردش و... اینا تعطیل، پس این همه آدم که با وجود بچه کار میکنن کلاس میرن سفر میرن آدم فضایی ان؟

شما ببین اگه آمادگی روحی روانی، شرایط مالی مناسب و روابط خوب با همسرت داری اقدام کن، اگه نه دست نگه دار

من بچم ۱۱ ماهشه خودم میبرمش گاهی بیرون چیزمیز میخریم برمیگردیم اتفاقا بچه منم اصلا اروم نیست 

قربونت نه واسه من خیلی شیرینه درسته خیلی هم چالش و سختی داره 

من زندگیم بعد بچه اول و مخصوووووصااااااا دوم خیلیییی بهتر شد 

خودت باید نظم بذی و زبر و زرنگ بشی با بچه ، همه چی ب خود آدم برمیگرده من با بچه ۳ ماهه مهمونی هم میدادم ۳۰ نفره یا بیزون و مهمونی و همه کار میکردم فقط باید تند و سریع باشی با بچه کوچیک وقتی خوابه کاراتو کنی نزاری کار زیاد جمع شه 

ای جانم کتک 🥺😞

دیگه اونم باید با همسرتون صحبت کنین کمکتون کنه که شما هم برین بیرون البته گفتم کم کم به شرایط عادت میکنین خوب همسر من تنهایی هیچ جا نمیره فقط سر کار

😔💔

والا من با همه چیش کنار میام (چای و غذام همیشه سرد و از دهن افتاده، بیرون نمی تونم برم، از بس ماه های اول نتونستم مسواک بزنم دندونام خراب شده، به خودم نمی تونم برسم، دسشویی نمی تونم با خیال راحت برم و... ) اماا این شب بیداریا رو نتونستم بعد گذشت تقریبا یک سال کنار بیام در کل بگم داغون شدم موهام سفید شده عصبی شدم روانم بهم ریخته 🤦🤦🤦🤦

تو بچه داری ک ن والا خودم تنهام تو شهرغریب کسی‌ک ندارم دوساعت بگیرش بخوام برم مغازه هم شوهرم میگ بااااید ببریش حتمااااا مجبورم ببرمش باخودم  

من کل بارداری دوم سر پا بود جز اون ۱۶ روز که خواهرا امدن رسیدگی کردن بهم شب زایمان تخت با کمک همسرم انتقال دادم پذیرایی و همه خونه رو جارو کشیدم که تمیز باشه چون دخترمم تازه یاد میدادم تنهایی بره سرویس انقدر سختی کشیدم نگم اما خب خدا رو شکر گذشت

الان دخترم ۹ سالش داره تموم میکنه و پسرم ۵ سال 

انشالله ممنون عزیزم 🙏💐