واقعا اعصاب قوی میخواد
من پسرم الان ۱۴ ماهشه خیلی سختی گذروندم تا رسیدم به این مرحله ک یه پسر شیطونه کلی باید وقت بزارم برای شیر و غذاش بدتر از همه اینه ک هیچ وقتی برای خودم ندارم یعنی اختیاری از خودم ندارم هر کاری دوست دارم انجام بدم همش محتاج کسی هستم یکمی نگهش داره ک ب کارام برسم حتی تنها نمیتونم ببرمش بیرون همیشه باید همسر مادر خواهر یکی همراهم باشه کمکم کنه ک البته بازم مثل قبلا نمیشه کلی سختی و کلافگی داره 😅
فعلا در مرحله ی بارداری ام ۲ ماه تمام به خاطر ویار وحشتناک زندگی نداشتم من تازه که وارد ماه ۴ شدم حالم بهتره، این از اولش😁
بچه یعنی پایان خودت
من از گریه بچه میترسم
چون‌نمیفهمی چرا گریه میکنه
خداروشکر براوجودش همین ک سالمه شکرش . اذیتش اینه ک یکریز حرف میزنع ینی فک کنم همیشه آرزومه خواب باشم استراحت کنم. وگرنه خیلیییی حرف میزنم دوسالو نیمشه . و اینکه شرایط مالیمون زیاد نیست میرم سرکار با دخترم و دخترم خیلی خرابکاری میکنه وسایل اونجا رو خراب میکنه و من همیشه درحال حرف شنیدنم امروز صبح خیلی گریه کردم سرکار از پسش و خواستن بیرونم کنن الآنم نمیدونم بخاطردخترم قرارع شنبه بزارن برم سرکار یا ن . الآنم جای اینکه بخوابه یکسره داره مامان میگهو غرمیزنه بزور همه چیزو ازم میگیره و همش درحال دادم بیدادع
پسر دومم ۸ ماهشه بارداری راحتی داشتم ولی بدنیا اومد خیلی بیخواب بود و همه چی درهم برهم بود ولی بازم کنترل میکردم تا بهتر شد الانم سرگرمش میکنمو ب همه چی میرسم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
