من چند روزه متوجه شدم که همسرم با یه خانمی که همکارشه با هم چند ماهه چت عاشقانه میکنن...من همه جوره به همسرم عشق میورزم و محبت میکنم تازه براش یه بچه دوم هم أوردم دو ماهشه چون خیلی بچه دوم میخواست الان حالم بده شوکه شدم بهش گفتم پیاما رو اسکرین گرفتم اولش انکار کرد بعد کلی التماس کرد و گفت غلط کردم تمومش میکنم....الان اصلا بهش دیگه اعتماد ندارم....اصلا باورم نمیشه این کارو باهام کرده چون خیلی دوستم داره هر روز برام گل میخره کلی بهم محبت میکنه روابط عاشقانه گرمی داشتیم ....ولی تو پیاماش دیدم با یه دختر خوشگل که گویا همکارشه لاو میترکونه ...أخه بهش میگم پس چرا به دروغ این همه به من محبت میکردی اگه منو نمیخواستی میگه من عاشقتم فقط یه سرگرمی بود همین دختره بهم گیر داده بود...تو پیاماشم دختره بیشتر پیام داده و عشق ورزی میکرد همسرم تو اولین پیاماش گفته زنمو دوست دارم ولی دختره اصرار کرده با هم باشند...تصمیم گرفتم از همسرم جدا بشم میترسم باهاش رابطه ....هم داشته باشه ولی همسرم قسم میخوره درحد چت بوده الان بنظرتون خیلی نیاز دارم دوستان ...خیلی درموندم به هیچ کسی نمیتونم چیزی بگم نه خانواده و نه دوستان...چون هیچکسی باور نمیکنه اینقدر که عاشق همیم همه حسادت میکردن ...تف سربالا به خودمه...الان با دو تا بچه چیکار کنم ...شوهرم التماسم میکنه جدا نشم میگه غلط کردم اولین و أخرین بارم بوده ...به دختره زنگ زدم بدو بیراه کفتم پررو میگه کاری نکردم عاشق شدم شوهرت ازت خستهذشده بخاطر بچه هاش مجبوره باهات زندگی کنه ولی منو دوست داره...شوهرم میگه دروغ میگه فقط با هم حرف میزدیم همین چون تو سرگرم بچه ها بودی یخورده احساس تنهایی کردم همین...منم باهاش لج کردم گفتم منم بهت خیانت میکنم چون راستش منم خوشگلم و خیلی هاتم...میگه باشه اکه آروم میشی خیانت کن ولی ازم جدا نشو در این حد...بنظرتون چیکار کنم ؟؟😢😢😢😫😫😨😨خیلی داغونم کارم شده گریه میخوام بمیرم...حتی حوصله شیر دادم به بچه دوماهم رو ندارم در این حد....