هر وقت یه خواستگار برام میاد مادر و فامیل کلییییییی حرف بارم میکنن تو سخت گیری تو عرضه شوهر کردن نداری تو بدبختی بیچاره ای داری می‌ترشی
از گیر دادن ها قضاوت ها تحقیر ها توهین ها دخالت ها دل شکستن ها خستم
دیگه اصلا توکلشون نمیره که طرف مناسب نیس مشکلات اخلاقی زیاد داره که رد کردم
میخوان به هر قیمتی شوهرم بدن خیلییییییی بهم فشار میارن
این بی فرهنگی ها این طرز های غلط خانواده و فامیل روزگارم و سیاه کرده
کسی نیس یه راه جلو پام بذاره
یاد مامانم افتادم...آخرهم به یه عتیقه شوهر کردم که همش فکر طلاقم...
بنظرم برو سرکار به درآمد برس اگه میتونی حتی به بهانه کار بیا تحصیل برو شهر دیگه مستقل زندگی کن.....
اما تا وقتی ک صد درصد کیس خوب نبود ازدواج نکن....مگر اینکه واقعا طرف طرف باشه...
یه چیزی تو ایران جا افتاده که با ازدواج همه خوشبختن
اینایی که من دیدم 60 درصدشون تو زندگیاشون یکسره مث سگو گربن بیست چهار ساعت
عزمزم در حال تحصیلم
دنبال کار هم هستم
ولی دست از سرم برنمی‌دارند
موجودی به نام مادر همیشه هر روز هر زمان عذابم داده با تحقیررررررر گیر دادن عیب کل دنیا رو من گذاشته و میذاره
همیشه طردم میکنه پیش فامیلا ازم گلایه میکنه ....
حالا هم یکسره بهم میگه ترشیده بی عرضه فلک زده بدبخت
در حالی که من هیچی از هیچ لحاظ کم ندارم
زیبایی در حدی دارم تعریف از خود نیستاااا هر کس اولین بار میبینه مجذوب میشه به دل میشینم تحصیلات دارم نجابت دارم عاقلم اخلاق و رفتارم خوبه ...
از یک گوش بشنو و از گوش دیگه حرفهاشون رو بیرون کن
همین‌ها وقتی تحت تاثیر حرفاشون یک فرد نامناسب رو انتحاب کردی خواستی بیای بیرون از اون زندگی میگن عرضه نگه داشتن و جمع کردن زندگیت نداشتی و ... کلا همیشه حرفی برای گفتن دارن
عاقلانه انتخاب کن اما از طرفی حواست باشه از سر لجبازی لگد به بخت خودت نزنی
