منم همین فکرو میکردم یک ماه و نیم پدر گردن و دست و کمرم در اومد از شیر دادن بیزار شدم. ساعت شیرش میشد گریه میکردم. بعضی وقتا دو سه ساعت سینم تو دهنش بود بازم گریه میکرد اطرافیان و بهداشتم هی میگفتن نه شیرت خوبه زیاده عالیه همینو بده میگیره عادت میکنه. آخرم نشد و شیرخشک دادم هم خودم خلاص شدم هم بچم از گشنگی و گریه خلاص شد. خیلیم حالش خوبه رشدش عالیه قدش و وزنش عالیه. توام آخر همینکارو میکنی. الکی خودتو عذاب نده