ببین همیشه یجوری خوب حرف میزنه بعد وسط اون خوب حرف زدنش یه چیزی میگه میسوزونه ادمو که ادم میمونه چجوری میتونی یا حالا اینا به کنار که تصمیم گرفتم هوشیار باشم در مقابلش ،فردا هم نذری مادرشوهرم ایناس میریم اونور تو گاراج همسایه قبلیشون خیلی با اونا صمیمین طوری که پاراسال رفته بودیم دختر همسایشون که سنو سال دارم هست یجورای دخترشو میخواسته غالب کنه نتونسته پارسال یه ساعت رفته بودم بیرون جوری شوهرمو بر علیه من پرکرده بود با خواهر شوهرم دوتای اینکارو کرده بودن تا چند روز دعوا داشتیم با اونا چجوری رفتار کنم بنظرت؟خواهرشوهرم با جاریم که همه جوره من ازش سر ترم با اون خوب و با احترام رفتار میکنه ولی از اولش با من سر جنگ بسته
وای منم ی دوست داشتم همین طوری بود
خوب بود خوب بود یهو اون وسط زهرشو میریخت
با پنبه سر میبرید.
یه فکرم اینه که همسایه رو بکشمکنار بگم دفعه اخرت باشه با شوهر من حرف میزنی پرش میکنیه فکرمم اینه مثل خودش سیاستی بشینم پیش عروساش بگم این چه خواهر شوهری داریدو فلان
حالا شما نمیشه جواب تند بدی چون فامیلید و باید تا حدودی رعایت کرد.
ولی خب وسطحرفاش اگر چیزی گفت ک حالت کنایه داشت
همووون موقع ازش بپرس منظورتون از این حرف چی بود؟
تا بخواد توضیحی واسش پیدا کنه خودش بیش تر موذب و دستپاچه میشه
یعنی میگی ادب بزارم؟ اخه اون تو خونش تو مسئله ی که من طرف بحث نبودم برگشت بهم گفت میخوای بین خواهر برادرو خراب کنی؟ بعد که عموش مارو پا گشا کرد یجوری رفتار کرد انگار مشکلی نیستو صمیمی هستیم منم ناچارا خوب رفتار کردم ،واقعا خیلی سیاست دارن و من اصلا نمیدونم باید باهاشون چجوری رفتار کنم!
اره بنظرم تنها سیاستی ک میتونی ب کار بگیری همین احترام گذاشتنه
چون میگی ادمای با سیاستی هستن هرر چی بگی قضیه رو یه جوری میپیچونن ک شمارو مقصر همه چیز نشون بدن
برای ارامش روان خودت هم کمتر تو جمعاشون قاطی شو
بیش تر پیش شوهرت بشین
کم تر تو بحثاشون شرکت کن
کاش بتونم بشورم بزارمش کنار انقدر پرو بی محبته یه سال بیشتره عروسی کردیم تا حالا خونمون نیومده دیروز رفتیم برنج نذریو بدیم دم در تعارف الکی بیا شام بزارم مام رفتیم بیرون یچی خوردیم،این به کنار اون زن همسایه که پارسال واسه نزری دهن منو سرویس کرد باعث شد تمام راه برگشت خونه رو دعوا کنیمو چیکار کنم
ببین سیاست تا کجا بعد یه سال ماروپاگشا کرده ترکن ما فارسیم خالش ترکی ترکی میگه نیار براشون بزار اخر شب خودم بخورم بهش میگم من فعمیدم خالت چی گفتا میگه نههه بخدا منظورش چیز دیگه بود یجوری ماست مالی کرد اصلا یادم رفت چی داشتم میگفتم یا اصلا چرا ناراحت بودم!
من یه دوست اینجوری داشتم که دائما تیکه طعنه می‌نداخت
منم کاتش کردم چون این اواخر دیگه داشت حالم به هم می‌خورد
اخیرا تو‌به کتاب خوندم اینجور آدما عزت نفس بسیار پایینی دارن و برای جبرانش دست به تحقیر و توهین و تیکه انداختن دیگران می‌کنند.
بهترین کار در مقابل انتقادات بیراه اینجور آدمها اینه که لبخند بزنی و بگی بله حق با شماست و با این جواب دیگه چیزی ندارن بگن
اون تیکه های دیگه هم غیرمستقیم داره میگه کلا اعتنا نکن یعنی خودت بزن به اون راه که متوجه نشدی، باید ببینی چجوری تیپ شخصیتی هست؟
در مقابل بی احترامی ها اینا هم چه لزومی داره بگی متوجه شدم؟
بهتر بود بگی ممنون انقد زحمت کشیدید، همون‌طور که از حرف خاله متوجه شدم سنگ تمام گذاشتی.
ازشون توقع نداشته باش و برات بی اهمیت باشه
دعوا با همسرت هم کنترل کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
