انقدر حس خوبی دااااره
من عملم فک کنم ۱۰ دقیقه طول کشید کلا
بعدش که بلند شدم و دیدم دارم همه جا رو صاف و شفاف میبینم کم مونده بود دکترمو بغل کنم!
بعدشم تو خیابون یه جوری رفتار میکردم که مامانم میگفت اگه کسی ببینتت فک میکنه دیوونه ای!
همش اشاره میکردم به نوشته های روی بیلبورد ها!
نوشته های روی سر درمغازه ها!
به پرنده ها
به برگ درختا
و قاه قاه میخندیدم!
شادترین لحظات عمرم بود