مشاوره نمیاد
تمام سیاستارو به خرج دادم الان دیگه ازش متنفرم و توان هیچ سیاستی رو ندارم که براش داشته باشم
خودش شکاکه
بد دله
جرئت نمیکنم باهاش برم بیرون یه دعوایی یه شری یه چیزی باهام راه میندازه الکی
حرمتی برام نذاشته
احترامی برام نذاشته
بدبختم کرده
با خانوادم هیچ رابطه ای نداره و ازشون متنفره(بی دلیل)
دروغگوئه
بد قوله
بی اعتباره
امکان نداره یه حرفی بزنه و سر حرفش بمونه مثل همین الان همیشه همینجوری بوده و فقط امشب نبوده که بگم میشه بگذرم
بهم فحش میده
حتی اینجوری بهت بگم که داشتیم فیلم عروسیمون رو میدیدیم ۲ بار گفتم نگاه زن فلانی(اسم شوهرشو گفتم چون اسم خودشو نمیدونم) یه بلوایی به پا کرد که خاک بر سرم با عروسی کردنم و فیلم عروسیم از خودشو فیلمش متنفر شدم