وای خودم انقد میترسم مث مامانم بشم😥😥😥
بعدشم من اصلا چیزی بهش نسپردم
اون خودجوش میاد وسط
اصلا نزاشت من جواب مربی رو بدم!!!!!!!
صبح لال میشدم کاش..گفتم خونه تنهاس خودشم قبلا همین باشگاه میرفت..بیاد هواش عوض بشه
وای دقیقا مامان منم گند میزنه هااااا
شوهرم سر بچمون میگفت میخوام هم وزن بچه طلا بخرم برات من یه غلطی کردم به مامانم گفتم که تو خلوت دو نفرمون یه همچین صحبتی شده فقط ب روت نیار ولی برعکس انقد پیش شوهرم تکرارش کرد و گفت ببینیم و تعریف کنیم که شوهرم با من دعوای شدید که خلوت دو نفرمونو چرا جار زدی لیاقتشو نداری نمیخرم
اخ اخ قشنگ میفهممت
۲۲ سالم بود خواستم با دوستام برم بیرون
ببین داااااااد زدا
چیه هی دوست دوست میکنی.. مگه من سن تو بودم دوستی داشتم.. شوهرم دادن بچه بزرگ کردم...گفتم خب خواهرات بودن.. گفت مگه چه رفت و امدی داشتیم..
من اصن دوستی نداشتم
ینی قشنگ نشون داد داره عقده هاشو رو سر من عوق میزنه
ماهی یه بار میرم اصلاح
اون نمیره ..خودش بند میندازه موهاشو خودش رنگ میکنه ..
ب من میگه توام که هرچی پول دستت میاد ببر حیف و میل کن
درحالی که خوووووده بابام یه بار گفت خب برو ارایشگاه موهاتو رنگ کن.. ینی اصلا نمیشه بگیم بابام پول نمی‌ده بهش و داره قنااااااعت میکنه
وای ارررررره
منم یه خریت کردم گفتم این بدبخت میگه ندارم که مهریه بالا بهت بدم اما ما خانوادگی هرچی داریم ب اسم خانوممونه
بابام خونه و کارگاهش ب اسم مامانمه
منم هرچی درارم ب اسم تو میزنم
مامانم چپ رفت راست اومد گفت اون که الان نداره ده سال دیگه با این تورم بازم هیچی نداره ب اسمت کنه بیچاره
روزی که غافلگیرم کرد نشون خریدیم که اومد خاستگاری بیاره
میخاست سلیقه خودم باشه
اومدم خونه بهش گفتم ذوق کرد بغلم کرد و فلان
اخرم جدامون کرد گفت من اون روز اصلااااا خوشحال نشدم ب چه حقی تورو برد انگشتر خرید من همونجا بدم اومد بهت نگفتم ناراحت نشی
نمیدونست با همین حرف من فروپاشیدم
بخدا زندگی منو کرده جهنم
اگه بخوام جایی برم که سی دقیقه از خونمون فاصله داره بایدددد با داداشم برم
خستم.افسردم کرده
مارو از هم جدا کرد گفتم حالم بده میخام برم پیش روانشناس کفت نههععع اگه آشنا باشه تورو بشناسه آبرومون میره
نمیتونم بابا خیلیییی از حرفاش و کاراش ببخشمش..
شدم موش آزمایشگاهی
اگر منم یه دختر به سن شما بودم کار و حرفت رو تایید میکردم اما چون الان یه مادرم میگم کار شما اشتباه بود نهایت میتونستی سکوت کنی و با بی محلی جواب کارشو بدی نه اینکه این حرفا رو بزنی ،هم والدین حق به گردن اولاد دارن هم اولاد حق به گردن پدر و مادر ،هیچکدوم نباید بهم دیگه بی احترامی کنن
من؟؟؟
من هیچی نمیگم فقط بغض میکنم😐
والدین مالک و ارباب بچه هاشون نیستن
اولاد یک امانته
مهمانه
که خوده پدرمادر خواستن که بیاد
پس حق ندارن تحقیرش کنن توهین کنن با زندگیش بازی کنن عقده هاشونو خالی کنن و توقع داشته باشن اون هیچی نگه چون فرزند
فرزند در درجه اول انسانه!!!
چطور روم نشه؟ مادر عقده ای و روانی ک به بچش حس ناکافی بودن میده و ۶ بار طرف و راهی بیمارستان میکنه برا جراحی زیبایی که فقط از نظر اون زیبا نیس! یا موهایی که بخاطر فرمایشات خانم از موهای پر و بلند و زیبا تبدیل شد به موهایی وز و سوخته با ریزش شدید ک پیشونیم دراز شده 😒
این مادر لایق محبته؟ یا پولای گزافی که هزینه خرید یه چیزی میکردم بعد انقد میگفت زشته و هر چی میگفتم تو انتخاب کردی گردن نمیگرف؟ هر پدر و مادری قدیس نیستن نمیدونم پافشاری بیجای بعضیا واسه چیه 😒
