چجور روت میشه جلو فامیلای شوهرت که همه چیزو میدونن سرتو بلند کنی اخه یکم غرور داشته باش
عزیزم تو فقط وابسته ای
جدا ک بشی نفس ک بکشی، رها ک بشی میفهمی باید زودتر جدا میشدی...
اخه همچین ادمی ب نظرت میشه ادامه داد؟ داری داغون میشی، مگه چندبار حق زندگی داری ک خودتو داری زجر میدی قشنگم؟
ولش کن بره پی هرزگیش
خودتو نجات بده
انگار ما مریما سونوشتمون اینجوریه...
چقد خواستگارداشتم
چقد از پسرخاله هام پسرعمه هام منومیخواستن
مادرم مدام میگف فلانی اومده تحقیق برا تو
فلانی پسرشو پیشنهادداده
و الان همه اونا شادن زندگی دارن و من...
چقدر تلخ بوده زندگی و من چقدر احمق بودمو هستم هنوز
پیرشدم پای کسی که هیچوقت دوستم نداشت
پیر شدم خواهر
هیشکی نذاشتم بفهمه انقدر ک زندگیمو دوس داشتم و گذشت کردم
حالارسیدم جایی ک نمیدونم کجام و دارم چیکارمیکنم
تاپیک قبلیمو بخون
من با بی عقلی ازدواج کردم و ی اتفاق باعث شد ازدواج کنم ولی الان خودمو سپردم دست خونوادم
بااینکه دلم میمیره و زنده میشه
اشوبم
میترسم
محیطمون کوچیکه
اصلاتوکل محل طلاق نداریم تو فامیل ک هیچ
کجابرم
بااین اعصاب خراب بااین حال داغون کجابرم
خیلی ازدردامو نمیدتونم ب خواهرم بگم حتی
چجوری تاب بیارم تنهایی
کجاخدادستمو میگیره
اصلادستمو میگیره یانه؟؟
من دیگه حتی به پدرمادرمم اعتمادندارم
نمیتونم اعتمادکنم ب هیچ@مردی ب هیچ@زنی
همش میترسیدم ک نکنه الان دارم با زن همسایه احوال پرسی میکنم شوهرم بااینم رابطه داشته
و بعد میمیردم میمردم میمردم
من چم بود ک منو ندید
این همه سال جون کندم واسه زندگیم
من عتشقش بودم
چراحضانتشو نگرفتی؟؟
بمیرم واسه ددلت
من انقد دوسش دارم ک میخوام یادگاری داته باشم ازش.شاید احمقم هنوز
شاید هنوز خوابم
من انقد دوسش دارم کتا بوی تنش نباشه نمیخوابم
من هرشب تی شرتشو مینداختم رو صورتم نفس میکشیدم تا بوش بهم بخوره و بعد خوابم میبرد
حالا کجام....
وقتی دیروز بهش گفتم وقت دکتردارم میای یانه
اگه نمیای بهم بگو چون واسه دادگاه حضورت لازمه
ب تته پته افتاد استرس گرفت اب دهنشو قورت میداد کلمه پیدانمیکرد حرف بزنه فقط میگف مریم توروخدا نکن
بخداهرجابگی میام هرکاربگی میکنم فقط بیاخونه
پیاماشم دارم ...
من دیگه نابودشدم ک داد زدم هوارزدم ک همه بدونن وگرنه تموم این سالا حتی مادرش یا مادرمن یاخواهرم هیشکی نمیدونست چیا کشیدم ریختم تو خودم
من اصلانمیتونم ب کسی مردی اعتماد کنم
انقدر ک ازتر دیدم ازاین ادم ولی برام عسله
اسمشم صدامیکنم عسل اونم میگه عسل
ولی چ فایده
عسل من تلخ تاتز زهربود
