جدا بشو ازش نهایت مهریه ای اگر داری بگیر نداری هم بیخیالش شو توروخدا زمین و خونه تو سرش بخوره
الان ک چندروز میگذره همه میگن برگرد فرصت بده
ب جز خواهرم و شوهرش
شوهرخواهرم بهم میگه اگه بخوای ادامه بدی بری جلو و شکایت کنی
من پشتتم همه جوره اصلانگران وکیل و پول و رفت و امد نباش
همه چی بامن
ولی داداشام پدرمادرم نه اصلا
میگن برگرد برگرد
میدونی من الان خواب بودم یهو بیدارشدم با تپش قلب
یادم اومد پارسال اخرای زمستون ی خشاب سیمکارت پیداکردم تو ماشین
کلی گریه زاری ک چرااین تو ماشینه اگه مال تو نیس گف مسافرزدم جا گذاشته
ازاون موقع سیمکارت داشت
ازاون موقع گوشی داشت از قبل داشت
بعد ب من پیام میده ک بخدا سه روزه خریدم گوشیو از ی معتاد خریدم
بنظرم به حرف خواهرت و شوهرش گوش بده
این دیگه شوهر نمیشه واست
خانواده ات رو هم توجیه کن که دیگه برگشتت بی فایده اس وقتی طرف رسماً بیمار جنسیه
بخدا حیف تو خواهر گلم من ۲۶ سالمه داشتم گذشته شما رو میخوندم که چه کارایی تو این زندگی که نکردید واقعا متعجب شدم از اینکه آنقدر تلاش میکردیم برای زندگیتون و عاقلانه رفتار میکردین
من جاتون باشم یه روز هم برنمی‌گردم به اون زندگی به جاش درسمو ادامه میدم و آینده ام رو تغییر میدم
راستی اره سکه۱۱۰ تا بیشتر نمیدن ولی وقتی خون هانسین بنامشه توقیف میشن نیاز نیست برگردی اصلا
من واسه زندگی خودم تلاش کردم هرکی باشه تلاش میکنه
ولی کی حاضره اندازه من بکشه و دم نکشه؟؟؟
هیشکی خودشواینقدر نادیده نمیگیره
من میمردم میمردم و میمردم باز میخندیدم و همه چیو میذاشتم سرجاش ک کسی متوجه نشه چقدر بهم ریختم
خواهرم بهم میگه تو ازدواجت همینجوری بود طلاقتم همینجوریه.بخدا نمیدونم بازم باید سکوت کنم یابهش بگم ک چطور شد لزدواجم
هیشکی جز منو حسین نمیدونست ک چی شد....
هنوزم نمیدونه و من فقط اینجاگفتم
چیزایی ک اینجاگفتمو یک هزاروم چیزاییه ک شده هم نیس ولی حرفاونظراتتون هرچی ک باشه کمکم میکنه
من گیجم منگم
شوهرخواهرم امروزم بهم گف ک صبرکن انقد فکروخیال نکن انقدر ذهنتو درگیرش نکن تا کم کم پله ب پله بری جلو
اخه من ازچتاشون همون موقع شات گرفتم شاید بیشتراز صدتا شات بود ک همه چی توش گفته بودن ولی گوشیمو برده پاک کرده همه چیو
الان مدتهاگذشته و نمیدونم ک قابل برگشته یانه
تقریبا یکسالونیم گذشته
من تقریباهیچ@مدرکی ندارم.گوشیو پیداکردم ولی ازم گرفت کارت بانکیو گذاشته بود پشت قابل گوشی خوندم ک مال خودش بود
ی کارت هم بود روش پیج اینستا بود
خاک توسرمن ک دادزدم گفتم گوشیو پیداکردم رمزشو بهم بگو اومدتوخونه ازم گرفت ب زور ک منم شروع کردم ب دادوبیداد و باباشو صداش زدمو بعد رفتم سرجاده و ....
عزیزم منم نظرم اینه یکم بذار ذهنت آروم بشه
بعد تصمیم بگیر
ولی خب در اینکه این زندگی دیگه زندگی نمیشه شکی نداری که؟!
خب دیگه میمونه فقط کارای طلاق
تا هنوز بچه نداری و سنت هم بالا نیست فکری بکن نه اینکه بذاری چند سال دیگه بگذره
شوهرت از این مرداست که دست خودشون نیست هرز میپرن
عزیزم جدا شی بهتره وگرنه چشم باز می‌کنی میبینی 50سالته همسرت هم همچنان در حال گوه خوردم گوه خوردمه
سعی میکنم اروم باشم اول از همه
ولی اون همه عذاب و تلاش و خراب شدن و ازنو ساختن و باز از نو خراب شدن اونقدر برام سخت بوده که ب این راحتی و زودیا میدونم ک نمیتونم ب ارامش برسم لااقل ارامش نسبی....
اینکه ی روز بگم ب ارامش کامل رسیدمم نه هاااا
ی ارامش تقریبی هم برسم کافیه
انقدر ک اوار ریخته سرم
ازهرطرف غرقم تو موضوعات مختلف
ولی نظرات شما دلخوشیمه
درسته خونواده باید باشن پشتم
ولی ماتوخونواده نداریم همچین چیزی واسه همین مخالفن و اصلا ب هرچیزی فمرمیکنن و نظر میدن جز جدایی و شکایت و ...
و من ب هیچی جز جدایی فکرنمیکنم
نمیدونم والا
من گیجم منگم بعدازاون همه سختی
حالا باید جایی برسم ک فقط ب جدایی فکرکنم...
من تلاش کردم واسه زندگی خودم.منتش رو سر کسی نیس زندگی خودمه ولی خدامیتونست یجور دیگه تمومش کنه برام
ی بار خوشحال بودن حقمه دیگه
فقط ی بار...
اره دقیقاهمون مرداس
دیروز ب مشاور میگف ک نمیدونم من یکساله چمه اصلاتو حال خودم نیستم
میگم خو باشه یکساله تو حال خودت نیستی درسته؟
اون مابقی زندگی چی؟؟؟
میگه اونا اشتباه بودن بخشیدی منو و درموردش نباید حرف بزنی...
ینی چی اخه؟؟؟؟
چون بخشیدم پس الان نباید بخشش و گذشت جی ک داشتمو یاداوری کنم؟؟؟؟
ینی نباید بگم تو چندین بارکردی باهام؟؟؟؟
سه چهاربار وسطش گریه کردم حالم بدمیشد ولی سعی میکردم یادخرفاتون بیفتم و اروم بمونم
جلسه اول تموم شد
گف ازجلسه های بعدی تنهابیاین
گفتم ن
من ١۴ساله بااین ادم بااین موجود دوپای هرزه زندگی میکنم ولی هیچوقت حرف نزده باهام و نذاشته حرف بزنم
الان موقعیتش اینجوری و این مدلی پیش اومده میخوام بگم تا مجبور باشه بشنوه لااقل
مجبوره تانشسته لااقل گوش نده توجه نکنه ولی مجبوره بشنوه ی صدایی یه شخصی ک داره گله میکنه از زندگیش از رابطه ش از کسی ک عاشقش بوده...
دیگه فکرکنم جلسات بعدی تنهاباشم
من خیلی حرفارو همون جلسه اول زدم
ولی یسریاهم نزدم
نمیدونم جلسات بعدی میاد یانه
ولی من میرم احتمال زیاد
کسی که اینقدر وقیح مطمعن باش زمانی که مطمعن بشه نمیمونی کلا اون رو و ماهیت واقعیش بهت نشون میده و هیچی بهت نمیده افرادی که اینکارا هستن پیش بینی همه چیز میکنن و فرد مقابل که خیلی ساده هست
خدا ازش نگذره ب حق مظلومیت 😭😭😭
رمان اهه ؟ چند جلدیه؟
