همیشه خاموش بودم امشب از کلافگی عضو شدم اول بگم ۴۲سالمه و سابقه ی ازدواج ناموفق داشتم هفت سال پیش ی اقایی اومد خاستگاریم که ی دختر بیست ساله مجرد داشت من از ترس دردسر دخترش جواب رد دادم ولی اقا ول کن نبود وقول گرفت بعد ازدواج دخترش بیاد پنج سال کذشت و دختر خانمش ازدواج کرد
خب
خب؟
خببب
چه مرد عجیبی!!! خب ؟!
خب ادامه؟
اقا هم از خانمش جدا شده و زن اولش بلافاصله ازدواج کرده و بچه داره
الان حدود دوساله ما ازدواج کردیم دختر خانم خیلی منو اذیت میکنه و منم مدام کوتاه میام میگم دلش نشکنه و فلان
دیگه اونقد اذیتاش زیاد شدن که من قهر کردم و گفتم نمیتونم بمونم دخترت شوهر داره زن قبلیت سر زندگیشه چرا من هی تن و بدنم با کارای دخترت بلرزه دختره شدیدا حسادت میکنه
چند روز پیش من حالم بد بود خواهرم به شوخی گفت نکنه حامله ای این دختر شنید چنان ابروریزی راه انداخت که نگوو
شما جای من باشید چیکار میکنید
ای بابا چیکار ب تو دارع
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
