همسرم شکست عشقی خورده

منکه بودم جدا میشدم ولی اگه واقعا نمیخوای جدا بشی، یه مدت باهاش سرد شو. قهر نکن ولی محبتتو کم کن بذار بفهمه دلت شکسته، نگاش نکن زیاد، معمولی جوابشو بده.

تا خودش پیگیر رفتارت بشه، بگو وقتی شوهرم تو فکر یکی دیگست و حتی با خودخواهی تمام اسم اونو میخواد رو بچش بذاره توقع داری برقصم از خوشی؟ احساس مضخرفی میدی بهم، نمیدونم تا کی میتونم تحمل کنم این شرایطو که جسمت اینجاست روح و قلبت پیش یکی دیگه.

اینارو بگو بذار خودشو جمع کنه. التماس و گریه ام نکن که پررو تر میشه

باهاش مهربون بودم، هرچی هم سرد بود من بدون چشم داشت محبت میکردم. ولی غرورم هم سرجاش بود. یعنی اگه حرفی میزد که بهم بربخوره تا چند روز سرد میشدم. الان میگه بیشتر عاشق غرورت شدم. در عین مهربون بودن غرور هم داری.  به خونوادش احترام میذاشتم و هیچوقت پیشش گله نکردم مامانت چی گفت خواهرت چیکار کرد و... 

اصلا به گوشیش دست نمیزدم که بخوام کنترلش کنم

پایه بودم باهاش تو هرکاری. مثلا عاشق مسافرته باهاش همراه بودم بدون غر زدن

فعلا همینا یادمه😁

الان همسرم محبت میکنه من چون دوتا بچه دارم خسته میشم سرد شدم

انشالله عزیزم 

کاش شوهر منم مول شوهر تو فقط ی خواستگاری بود ایما چند سال دوست بودن  بعد ازدواج عکس دوتایشونو تو گوشیش دیدم حالا یسری چیزایه دیگه 

هیچی چیکار میتونستم بکنم ی دعوا پیش اومد اخرشم هیچی نشد. همشم دارع سر این موضوع از طرف من سرکوفت میخوره تا ی دعوایی میشه