2777
2789
عنوان

ببین شوهرم بعد ۳ روز چه پیامی داده

1391 بازدید | 59 پست

سلام 

بچه ها من همین اول بگم که الان نپرسید چتون بوده و .... من نمیخوام پر بازدید بشه همینکه ۱۰ تا نظر یا اصلا همدردی باهام‌بشه برام کافیه 

هیچ کس جز خدا از دردم خبر نداره 


نمیتونم جدا بشم 

نمیتونم به خانوادم بگم 

شوهرم هزارتااااااا مشکل داره 

واقعا اینقد بدبختم که دیشب خواب دیده بودم اومدم نشستم پیش پدرم و دارم زار میزنم و مشکلاتمو بهش میگم 

یعنی برام شده رویا 

خانوادم خودشون هزار و یک مشکل دارن واقعا خودم توان اینو ندارم که به مشکلاتشون اضافه بشم 

حالا مشکل دعوای آخرپون رو نوشتم 

پستش میکنم و بعدش اسکرین پیامشو میذارم 

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

لایک 

اینکه بخوایی اسم منو با تحقیر ریپلایی کنی یابری تاپیکام رو شخم بزنی که درجوابم حرفی بزنی،تبریک میگم تو عقده ایی هستی پس اب خنک بنوش🥛😊دَر من هست هزار من،که گَر بشکند یک من زاده شود مَن دیگر...! 💚🌱(سه تاکاربری ۹۸ امو ترکوندن!دیگه خط ندارم🫤جناب سروان ولوم کن🤦🏻‍♀️) 

ما واقعا با هم مشکل داریم اینقد شوهدم اذیتم گرده ک حتی اگر‌ یه روز خودش عادی باشه من تنش حس میکنم و نمیتونم عادی باشم و کلا حسپ نسبت بهش خیلی تغیر کرده دست خودمم نیست اصلا نمیتونم حرفایی که تو عصبانیت یا الکی و بیخود و بی جهت یدفعه بهم میزنه رو فراموش کنم و همش برام کینه و عقده شده مخصوصا فحشا و تحقیرایی که جلوم به خانوادم میگه و تحقیرشون میکنه و میگه اینجورین و اینکارارو میکنن و اینجوری حرف میزنن و داداشات فلان یا بابات عجب غیرتی داشت سر مامانت زن گرفت دم غیرتش گرم و ....از این حرفا که واقعا حس تنفر حتی میگیرم نسبت بهش وقنی این حرفارو میزنه 


حالا اینا به کنار روزی که میخواست بره سره کار(دو هفته سره کار هست دو هفته خونه ) همون روز جشن نامزدی دختر عمم بود گفتم بیاید به من زنگ زدن این گفت من نمیام چون کسی به من نگفته(به جان داداشام یه ماه پیش عروسی یه پسر عمم بود بهش زنگ زدن برا حنابندون نیومد حتی من اینقد گریه کردم گفتم دلم میخواد یه جا باهام بیای همه جا تنهام و تنها میرم ولی فایده نداشت برا عروسیش هم خونه نبود سره کار بودو من تنها رفتم )گفتم به من گفتن دیگه پس من با کی برم گفت نه من نمیام تو میخوای منو کم کنی میبرمت میذارمت و بعد میام دنبالت گفتم خودمم میتونم برم لازم نکرده و گفت میرینم بیام پیش اون اقوام دوزاری و هزارتا حرف و تحقیر منم گفتم اوناهم میرینن بهت زنگ بزنن



گلم با غصه خوردن که هیچی درست نمیشه سعی کن خودت باهاش صحبت کنی و در کنار هم مشکلاتتون رو حل کنید بهترین کار رو میکنی که به خانوادت هیچی نمیگی سعی کن خودتون اوکیش کنید یا مثلا برید پیش مشاور

ما واقعا با هم مشکل داریم اینقد شوهدم اذیتم گرده ک حتی اگر‌ یه روز خودش عادی باشه من تنش حس میکنم و ...

اون که کارش اشتباهه باعث شده روتون بهم باز بشه و حرمتها بریزه

باید دو طرف رعایت کنید مثلا شما اول سعی کن وقتی تحقیر میکنه هیچی نگی کم کم اونم نمیگه خسته میشه

اون که اینجا نیست که بهش بگم چی درسته و چی غلط ولی میتونم به شمایی که نمیتونی جدا بشی بگم اون تیکه که گفتی اونام میر‌.ینن بهت اشتباهه و باید سعی کنی با زبونت رامش کنی وقتی چاره ات تحمل کردنه اونم بخاطر خودت

بهم بگید براتون حمد بخونم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز