بچه ها
مدتیه با یه پسری آشنا شدم یه شهر دیگه ست
همدیگه رو دوست داریم
قصدمون هم جدیه
چندبار با مادرم صحبت کردم که اون پسر با خانوادش بیاد.. ولی اصلا زیر بار نمیره.. انگار میخواد قضیه رو در نطفه خفه کنه
میگه ما اصلا دختر به شهر دیگه نمیدیم.. توی رسم و رسومات ما این داستان اصلا وجهه خوبی نداره که با یه قوم دیگه وصلت کنیم
بچه ها من کار با درست و غلط این رسم ندارم.. نیاین بگین دوره این حرفا گذشته.. من میدونم اینو ولی پدرم ظاهرا خیلی حساسه رو این قضیه
میدونم اگه بخوام باش ازدواج کنم باید با کل خانوادم در بیوفتم
تهشم معلوم نیست اوکی بشه یا نه
چون بابام وقتی نظرش منفیه دیگه هیچکس نمیتونه روش تاثیر بزاره
بگید من چکار کنم.... خیلی اذیتم این روزا