این خانم عفریته یعنی مادرشوهرم چهارتا پسر داره یکی شون مجرده دوتاشون ده سالی میشه ازدواج کردن شوعر خودمم دو ساله ازدواج کردیم مشحل اینجاس ک شوهر من خیلی وایستشونه اونا هم از فرصت استفاده میکنن خیلی دخالت میکنن خیالشونم راحته چون اگه بگن ماست سیاعه شوهرم سفید ببینه میگنه ن مامانم راست میگه سیاعه
ابجیش ۲۳سالشه چن روز پیش گوشیم شارژ نداشت رفتم گوشی شوهرمو بردارم ب مامانم زنگ بزنم دیدم ب شوهرم گفته مگ از اون عفریته میترسی شوهرم خنده فرستاده بود انق حالم بد شد بهش پیام دادم گفتم عفریته خودتی حرف دهنتو بهفم ویکارت کردم ک انق از من بدتت میاد تا شوهرم دید زنگ زد بابام اینا ک اینو ببرین منو از خونه بیرون کرد ی دعوایی شد ک نگم ولی محبور شدم برگردم بعد مامانش ب شوهرم گفته ابجیت خیلی ناراحته ک اینجوری شد طفلکی دیشب تا صبح پاهاش ملیریزد خابش نبرد شوهرم اومد گفت اون بچه اونا تا صبح خابش نبرده بخاطر گوخوردن تو گفتم اون ۲۳سالشه من۱۸بعد اون بچس از این کارا خیلی خیلی کردن همشم برنده شدن🙂💔