مامانم بهم گفت بود و نبودت فرقی نداره برام😭

تاپیکتونو خوندم اومدم ک نظرمو بگم .

اسی اگه ذره ای بع بچه ی خواهرت علاقه داری نزار زیر دست نامادری بزرگ بشه ‌.

سن دامادتون زیاد نیس خیلی از همسنای این آقا هنوز ازدواج نکردن. 

بنظرم رو این مسئله بیشتر فکر کن و بع اون بچه معصوم کمک کن.

چی شد گلم؟

حسم میگه تو جواب مثبت میدی و با شوهر خواهرت ازدواج میکنی

اره

اگر ازدواج کنی ببخشید خریت محضه چون بخاطر اون بچه اشتباهه پس فردا همون یه افریطه ای بشه برات که نگو.برو دنبال یه پسر مجرد اشتباه نکن

شاید نامادری از مادر بهتر باشه

خاله من 12سال پیش فوت شدن یه دختر سه ساله و یه دخترسه ماهه داشت. 

دختر خاله ام مجرد بود و یه کم سنش رفته بود بالا. پیشنهاد ازدواجش دادن و از رو اجبار قبول کرد به چن ماه نکشید جدا شد گفت اصلا فکرشم نمیتونم بکنم شوهر خالم شوهرم بشه و نمیتونم 

تو عصبانیت مامانا میگن 

به دل نگیر 

مادرت میخواد یکاری کنه ک تو جواب مثبت بدی ب دامادتون یجورایی الان دلسردت کنه بعد ک ازدواج کردی خوب میشه بات و میخواد تو مجبور شی ک اگه بعد نارضایتی تو زندگیت دیدی مقصرش نکنی زندگیتو تباه نکن عزیزم این تفاوت سنی خیلی اذیتت میکنه بعدا تو موقعیتهای بهتری داری گول این بازیارو نخور

حالا مامانت واسه چی تا این حد ناراحته !؟

ولی ادم تاتو دلش چیزی نباشه به زبون نمیارن حرفای موقع عصبانیت واقعیت ها هستن که میگن بیایین خودمونو گول نزنیم

منم تقریبا بیشتر وقتا مامانم درحال نطق این چیزاس بهم .تحقیر و توهین و... میگه نمون خونه برو خوابگاهی جایی راحت تریم آخه خوابگاهیم برا تعطیلات اومدم  یا تو گوش بابام میخونه شوهرش بده بره راحت شویم و... از بچگی کلا عاطفه و محبتی ندیدم ازش تا بوده همین بوده بابام هم ک گوش ب فرمان مامانم و کلا هر چی اون بگه پوفف

کلا دیگ بهشون گفتم باهام  هیچچ حرفی نزنین هیچ کاری بهتون ندارم شماهم باهام نداشته باشین ب خصوص با مامانم

توهمونی تیستی که میخواستی با شوهر ابحیت ازدواج کنی؟؟؟

دقیقااا 

همه یاد گرفتن همش میگن تود لش چیزی نیست اتفاقا هست ببین چقدر بهش فشار اومده چقدر به این حرفا فکر کرده که عصبانیت رو بهترین راه براگفتن حرفاش انتخاب کرده