آفرین بهترین تصمیم رو گرفتی مطمئن باش پدر بچه خیلی دلسوز تره واگر یه روز ازدواج کنه خیلی مراقب بچه هست
اگه مرد خوبیه قبول کن.انگار دوسش داری
اگه همچین تصمیمی گرفتی پس دیگه بچه رو وابسته خودت نکن فردا دو هوایی میشه به طبع دومادتونم کم میزاره بیاد پیشتون.
اگ جواب رد بدی بچه رو دیگ ممکنه نیاره پیشت.
ببین فک کن خاهرت جا توبود میومد بچتو بزرگ میکرد یا میرف پی زندگی خودش؟من نمیگم ازدواجت با ایشون کار قشنگیه ولی فردا روز باید نامادریو تحمل کنین
آفرین بهت عزیزم بهترین کاررو کردی
جسارت نباشە عزیزم،فکر میکنم بە دامادتون فقط کشش جنسی داری(البتە میدونم کە خواهرتون یە سالە کە فوت شدە و درست نیست این بحث)ولی خب سنت خیلی کمە و ممکنە همچین چیزی پیش بیاد..ولی حس عاطفی بهش نداری.از اون ور هم خواهرزادەت هس میخوای فداکاری کنی ولی بزرگترین اشتباە ممکنە..
یە کاربر اینجا هست،خالەش بزرگش کردە،از خونە فرار کردە با عشقش،تازە دو قورت و نیمشم باقیە میگە اون کە خالەمە مامانم کە نیس!!
من اگه بمیرم تک دخترم کسی نیس
به نظرم هبچی به خودش نکن و قضیه رو شخصی نکن
برو به همون مادری که باهات حرف می زنه جلوی بابات جلو خواهرات بگو مامان جون ،فلانی اگه تماس گرفتن بگو جواب من منفی هست
حالا اگه واقعا تصمیمت همین باشه
امیدوارم با اخم و تخم بقیه و ۵ تا حرف کاربر پشبمون نشده باشی که بخوای جواب منفی بدی
نه
من روزاها نشستم فکر کردم
نمی تونستم حسی داشته باشیم
از این طرفم خانوادم یه جورایی نسبت بهم سرد شدم اینجوری بدتر شد،،حرفتون درسته به مادرم میگم که به خودش بگه دیگ دوست ندارم این جریان باز بشه چون این چند مدت خیلییی عذاب کشیدم خیلییی.
