اول اینکه خانوم قبلا یبار جداشده باوجود مخالفتای خانوادش راضی به ازدواج شدن وازدواج کردن قبلا نسبت به خانوم اعتماد بنفس بالایی داشت ولی بایسری کارای بنظر میاد اعتمادبنفسسو نسبت به خانوم ازدست داده .اینکه خانوادش نمیخوان عروسشون زیاد بافامیل رفت وامد کنه که مبادا بفهمن طلاق گرفته وازش سوال کنن.شوهرشم تحت تاثیز حرفای خانوادش قرار گرفته.گرچه قبول نمیکنه.باهاش بیرون نمیره بیرون بره اشنایی همکاری ببینه شیشه ماشینشو میده بالا.توجمع کنارش نمیشینه.سه بارموقع دعوا اعتراف به پشیمونی از ازدواجش کرده.گرچه الان میگه موقع دعوا عصبانی بودمو یه حرفی زدم حرفاشو کاراشو گردن نمیگیره.