ما طبقه بالای مادرم اینا زندگی میکنیم
ساعت 12شب بود بچهای خودمون خواب بودن در اتاقها رو قفل کردیم
اومدیم تو هال
دقیقا وسط رابطه بود که در پذیرایی باز شد
داداشم 12سالشه سرش رو کرد داخل بعد من گفتم برو بیرون رفت بیرون دروایساد
ما پشت مبل ها بودیم ولی بالاتنه در حد سر و سینه رو دید
خیلی بد شد خدا برا کسی نخواد
تا یکساعت من و شوهرم از اون شوک و استرس میلرزیدیم
اخه ما خییلی رعایت میکنیم
همیشه درا قفل و...
الان برا اون بچه ناراحتم نمیدونم متوجه شد یا ن
نمیدونم الان چ فکرا و حس هایی رو تجربه میکنه
خدا کنه حالش بد نشه بعد از این قضیه