خیلی حالم بده موقه اذان رفتم لب پنجره با خدا درددل کردم ...خیلی دلم تنگ بود
هنوز اذان تموم نشده بود ممدی من زنگ زد 😭😭😭
چقد دلم برای صداش تنگ شده بود😓😓😓 نمیخاستم جواب بدم ولی نتونستم
گفت نزدیک اخرای ترمه گفتم حالت بپرسم دیگه میری خونه نمیتونم زنگت بزنم ...گفت تا ابد رفیقیم ها بادت نره گفت همیشه تو یه گوشه از قلبمی😭😭😭😭😭😭
ای خداااااا چرا چرااااااا دل من باید انقد بشکنه خدایا میدونم که هنوزم حواست بهم هست خدایا میدونم فراموشم نکردی 😭😭دستم بگیر کمکم کن نزار اینحوری بمونم 💔💔
دوستان توروخدا الان غروب جمعس برام دعا کنید حالم واقعا خوب نیست