2777
2789

ببخشید اسی جون❤️‍🩹


تورقران تاپیک اخرم رو گزارش بزنید اگ زدین لایک کنید برای حاجتروایی تون حمد بخونم

پروردگارا ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .    الهی شکر♥♥🧿🧿

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بعد از ۵سال🥺

من اونیم که سایه هم نداشت...((اگر بخوام وضعیت و حالِ روحیِ الانم و توصیف کنم باید بگم: دریا طوفانی ؛ قایقم سوراخه ؛ پاروم شکسته ؛ خودمم خسته ام ؛ خیلی خستم ؛ خیلی خیلی خستم ؛ از کوسه هم میترسم ؛ اما ادامه میدم ...))👣و اما نیمه شبی من خواهم رفت ..  از دنیایی ک مال من نیست....   از زمینی ک مرا بیهوده ب ان بسته اند....مگر ما چقدر زنده ایم که انقدر میمیریم؟ 🖤  باهم قهر نکنیم خیلی وقتا تلفن بدموقع زنگ زده و داغی بردل گذاشته 🖤                                                                    
خسته نباشی..۵سال ی عمره ها...وقتی تونسته ۵سال ازت دورباشه چ دوست داشتنی 

میتونسنست ازدواج کنه اما مثل من ازدواج نکرده ناشناس هواسش بهم بود.

اخه ما دوست نبودیم که نامزد بودیم شاید اگه دوست بودیم صدبار دیگه بهم برگشته بودیم و هیچوقت کات نکرده بودیم رابطمون رسمی بود اصلا با واسطه اشنا شده بودیم

😐😐 اشتباه کردی  با خودش میگه ۵ ساله فکرمه هوا ورش میداره  ادم رفته رفته  بهت قول ...

نه اینطوری نیست همیشه اوت عاشقتر بود همیشه جوری رفتار میگرد من هوام برم داشته بود اینقدرکه خودم باهاش بهم زدم.

من جای اون بودم هیچوقت این ادمو قبول نمیکردم من هیلی اذیتش کردم همیشه صبور بود همیشه منو بیشتر دوست داشت

بعد از ۵سال🥺

باورت تمیشه سال 97 نامزد بودیم فروردین 98 دیگه باهمونبودم تا همین امسال.

بخدا فقط خدا میدونه چه روزگاری داشتم فقط خدا.از اونور یسری ها تصمیم داشتن شوهرم بدن ازاون ور من تو ذهنم با اوت زندگی میکردم اصلا بهشم فکر میکنم اعصابم بهم میریزه.خواستگار رد میکردم واسم  حرف درمیاوردن بخدا نمیدونم چطوری اونموقعخت بلایی سر خودم نیاوردم

باورت تمیشه سال 97 نامزد بودیم فروردین 98 دیگه باهمونبودم تا همین امسال. بخدا فقط خدا میدونه چه روز ...

عزیزم 🥺۵ سال خیلیه...حالا قراره بیاد خواستگاری .یا فعلا با هم در ارتباط باشین ...دیگه بعد از کلی سختی و انتظار باید بیاد خواستگاری   

من اونیم که سایه هم نداشت...((اگر بخوام وضعیت و حالِ روحیِ الانم و توصیف کنم باید بگم: دریا طوفانی ؛ قایقم سوراخه ؛ پاروم شکسته ؛ خودمم خسته ام ؛ خیلی خستم ؛ خیلی خیلی خستم ؛ از کوسه هم میترسم ؛ اما ادامه میدم ...))👣و اما نیمه شبی من خواهم رفت ..  از دنیایی ک مال من نیست....   از زمینی ک مرا بیهوده ب ان بسته اند....مگر ما چقدر زنده ایم که انقدر میمیریم؟ 🖤  باهم قهر نکنیم خیلی وقتا تلفن بدموقع زنگ زده و داغی بردل گذاشته 🖤                                                                    
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  23 دقیقه پیش