باورت تمیشه سال 97 نامزد بودیم فروردین 98 دیگه باهمونبودم تا همین امسال.
بخدا فقط خدا میدونه چه روزگاری داشتم فقط خدا.از اونور یسری ها تصمیم داشتن شوهرم بدن ازاون ور من تو ذهنم با اوت زندگی میکردم اصلا بهشم فکر میکنم اعصابم بهم میریزه.خواستگار رد میکردم واسم حرف درمیاوردن بخدا نمیدونم چطوری اونموقعخت بلایی سر خودم نیاوردم