سلام من باردارم و امروز به شدت استرس داشتم دوست داشتم برم دکتر زنان ، اما همسرم چون حنابندون پسر خواهرش بود سرم داد زد و گفت عمر بچه دست خداست و خودش تنها رفت مجلسشون ، حالا فردا شب عروسیشونه و من تصمیم گرفتم به خاطر بی توجهیش به خودم و بچم دیگه فردا شب هم نرم مجلشون و تلافی کنم بهش ، بنظرتون کار درستی می کنم؟
نه
برو
اما سر وقت با شوهرت صحبت کن
چرا استرس داشتی مشکلت چی بود
خیر عروسی ی شبه بزار خوشحال باشه هی نق نزن
بهت زنگ نزد از دلت دربیاره؟
مشکلتون چیه؟
یاخدا
هم تو عجیب غریبی هم اون
مگه دکتر دوست داشتنیه بعدم حنابندون یه شبه میتونستی دکترتو بزاری واسه یه روز دیگه اینجوری که میگی اورژانسی هم نبوده فقط دوست داشتی
حالا اونجاهم هزار نفر ازش میپرسن زنت کو بدتر شخمی میشه برو فردارو روز بعدش برو دکتر اگه واقعا لازمه
حق داشته...حالا امشب حنابندون بوده بجای اینکه اماده بشی بری دوس داشتی بری دکتر زنان...
دلیل استرست چیه؟
نه فردا برو باهاش
حرفی از این موضوع نزن بعدا حرف می‌زنید
سر لج نیفته یه وقت بالاخره بچه خواهرشه بزار شاد باشه
بهت قول میدم شوهرت کلی خوشحال میشه نری
راحت خوش میگذرونه شوهر من که اینجوریه
احتمالا فکر کرده عمدا تو همین روز که عروسی خواهرزاده هست شما داری داستان درست میکنی،شاید بارو نکرده که مشکلی جدی داری!
فردا حتما برو همین که امشب نرفتی هم زشته،رفتار اشتباه شوهر را پای خواهر ننویسیم
آخه من سابقه ی نشت کیسه آب دارم و امروز هم به شدت خیس می شدم واقعا باید می رفتم دکتر و احتمال قوی سونو گرافی، تازه نگفتم نرو فقط گفتم منو ببر مطب بعد برو! اما واقعا بی اخلاقی کرد ، حنابندون تو باغه و جاده س من اصلا نباید برم جاده به خواهر شوهرم گفتم نمیام از بدجنسیم نبود واقعا نمی تونستم و بهش گفتم شب عروسی میام که تالار توی شهره و جاده نیست ، اما الان لج کردم کلا نرم
نرفتنت اشتباهه ، چون مناسبتی هست که جبران نمیشه . عروسی فقط یه باره ، حالا شما چند روز دیگه آشتی میکنید ولی هم شوهرت هم خانوادش این کارت رو فراموش نمیکنن و الکی الکی کینه و دشمنی بینتون درست میشه .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
