گذشت و سمیه ب رسول خیانت کرد تقریبا ۶ یا ۷ سال پیش
با پسری ب اسم میلاد ک فقط ظاهر خوبی داشت بی پول و بی خونه و بی ماشین و..
در عوض خیلی همو دوس داشتن شدیدا
نمیدونم چ مدتی اینا باهم بودن در این حد میدونم ک باهم رابطه جنسی و... داشتن و تولد بازی میکردن براهم و سمیه شوهرش ک سرکار بوده در خونه رو رو بچه ها قفل میکرده و میرفته با میلاد یا خاب آور میداده ب بچه ها میلاد رو میورده خونه و خلاصه ...جوری ک یکی دوتا از همسایه ها متوجه میشه
و هیچوقت هم مچش گیر نشد برای رسول
تا ی رووووووز ک میلاد میاد پیش سمیه و بچه هاش هم مدرسه ان اینا توی خونه تنهان
همسایه زنگ میزنه ب رسول و میگه بیا ک زنت و...
بعدم میره تو کوچه داد و هوار راه میندازه همسایشون قبل از این ک شوهره برسه( با این همسایه خصومت قبلی داشتن چندین سال پیش و از عمد این کارو کرده تلافی کنه)