2777
2789
عنوان

خیانتی ک منجر ب بی آبرویی و مرگ شد🔪⚰

| مشاهده متن کامل بحث + 1586 بازدید | 59 پست

خلاصه دیگه سمیه رفت قهر خونه ی پدرش شهر گرگان


ولی همزمان با این پسره میلاد در ارتباط بوده


و داشته از رسول طلاق میگرفته و بچه ها پیش

پدرشون بودن


و میلاد گفته جدا شو من هرجای دنیا ک باشه برات ی زندگی کوچیک میسازم خودم نوکریتو میکنم



این خبر بین کل شهر پیچیده بود و تقریبا طایفه سر شناسی هستن بخاطر همین خیلی پخش شد رو زبونا بود


و هرجای شهر ک میرفتن خانواده و داداشای سمیه بحث سمیه بود ک دیگه تحمل برا خانواده هم سخت شده بود

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سمیه دیگه کارای اخر طلاقش بود

و رسول بعضی وقتا میرفت خونه سمیه اینا بهش سر میزد یا بچه هارو میبرد ببینه( رسول واقعا زنش رو دوس داشت اما اخلاقیاتش باعث نابودی زندگیش شد)


جوری ک رسول راضی بود تا حدودی سمیه برگرده

اما سمیه هیچ جوره راضی نمیشد


فقط فکر زندگی با میلاد بود ک مهریه اشو بگیره و شروع کنه زندگی جدید بعد از ۴۰ سال

رسول لج کرده بود و میگفت طلاقت نمیدم

من با وجود هرچی ک بوده و نبوده میگم برگرد ولی برنمیگردی

منم طلاق نمیدم تا اخر عمرت


ی شب سمیه میزنه ب سرش ک با میلاد فرار کنن

میلاد میره گرگان و هر دوتا اماده فراران سمیه همه وسایلشو جم کرد و قید مهریه رو زد ک دم صبح یواشکی از خونه بزنه بیرون و برن...


اما یکی از اعضای همون خانواده سمیه همون شب متوجه نقشه فرارشون شد و اومد ب داداشای سمیه گفت

داداشاش هم همون لحظه گرفته بودنش و با زور قرص برنج انداخته بودن دهنش نزدیکای ساعت ۲،۳ شب

با همکاری خاهر برادر پدر مادر...😕😕

خانواده اش از قبل قرص برنج اماده کرده بودن و قصد داشته بودن ک ب خوردش بدن و سمیه و زنده نذارن

سمیه ب چند لحظه نکشیده بود فوت شده بود و امبولانس جنازه اش رو برده بود و کالبد شکافی زده بود قتل اما بین مردم همه گفتن خودکشی کرده تحمل حرفای بقیه رو نداشته

بچه هاش هنوز با پدرشونن و نابود شدن از زیر طعنه های همممه حتی پدر خودشون



یادم رفت بگم ک میلاد هم فرار کرد از اون شهر بعد از مدتی خبرش رسید ک نامزد کرده نمیدونم صحت داره یا نه


اما میدونم و از چشاش میخونم( بعضی وقتا میبینمش تو شهرشون) ک هنوزم سمیه رو دوس داره براش غیر قابل باوره مرگش


ممنون ک گوش دادین شاید با گفتنش یکم سبک میشدم

هیچ کسی هم توی این قتل دستگیر نشد چون قضیه ناموسی و خانوادگی بود و شاکی نداشت همه چیز دو روزه فراموش شد

و چه مرگ بدی.... 

دوستای عزیزم که منو اینجا می‌شناختین یه واقعیتی هست که باید بگم اونم اینه که وقتتون و ایندتون رو برای هیچ آدمی حروم نکنید چه مجازی چه واقعی.. من اینو دیر فهمیدم ولی بلاخره فهمیدم. 
لایک مرسی

دلم به حال سمیه نسوخت حالا هرچقدربی مهربوده شوهره اون  نباید 3تا بچه رو رهاکنه مهرمادری پس کجاس .هوسبازی تا این حد.اون بچه ها چه گناهی کردن 

ماشیخ وواعظ کمترشناسیم یا جام وباده یاقصه کوتاه🤫
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792