یه نفرو دوست دلشتم
عجیب نیست که بعد اون هیچوقت نتونستم وارد رابطه شم
همه یا ازدواج کردن یا یکیو دارن
واسه همین حسه بدی دارم
حسه اینکه تنهایی قراره پیر شم
مادر شدن و تجربه نمیکنم
یه حسی که انگار همه تجربه میکنن و فقط من تجربه نمیکنم
همیشه ارزوم بود در کنار اینکه به هدفام برسم ازدواج کنم مادر بشم
اما بعد اون یه نفر نشد نمیشه
انگار حوصلشو ندارم ٫از اشنا شدن با ادما میترسم یه ترسی دارم احساس ناکافی بودن میکنم حس میکنم قراره رها بشم و کسی من و دوست نداره
در گذر از اون٫هیچکس و پیدا نمیکنم که به اندازه ی اون کامل باشه
هر کی میبینم عنوزم با اون مقایسه میکنم
و در اخر چی میشد اگه میشد ؟:)کاش میشد..