یک روز 
شب تو پیام گفت تمومه همه چی 
زنگش زدم جواب نداد گفت تمومه همه چی زنگ نزن 
یک شب تحمل کردم مردم 
تا خود صبح تو اتاقم راه میرفتم گریه میکردم همش خدارو صدا میزدم 
فرداییش بهش پیام دادی جواب بازم سنگدلانه گفت تمومه
شب حرف میزنیم که منم زنگ زدم شب و متقاعدش کردم که باید بمونه:) 💔