خدایا خسته شدم بس که مثل گداها به شوهرم میگم پول بده واونم همیشه بگه ندارم...با هر ترفندی که بگید ازش درخواست میکنم فایده نداره.البته برای خرجی خونه ودکتر دوا واین چیزا کم نمیزاره ولی اگه بفهمه پولو برای خودم میخوام اصلا نمیده همش میگه پول برا چیته؟من که همه چیز خونه رو میگیرم میارم.تو فکرکردی رو گنج قارون نشستم ؟ حالا قراره چند وقت دیگه بریم خونه ننش که شهر دیگس اونجا لب تر کنند آقا در جیبش بازه واز روگنج قارون بلند میشه.اه ه ه ه خسته شدم بخدا خو منم آدمم باید پول تو کیفم باشه دیگه.
نمیشه خودت کار کنی؟
البته وظیفه همسره یعنی شما هیچ وظیفه ای نداری در این مورد
ولی میگم حالا که میبینی اینجوریه یه جا مشغول شی هم سرت گرم میشه هم بیمه رد میشه هم این مشکلو نداری دیگه...
بگو پول ارایشگاه لباس کیف کفش لوازم ارایشمو پوست زیبایبمو از بقال سر کوچه بگیرم ؟؟!!!!!
گدا هم وقتی سنج بشه طرف یه چیزی میزاره کف دستش ولی من چی؟هیچی😕همه میگن مردا دوست دارند ازشون درخواست کنی خو اینم درخواست با خنده با قربون صدقه با ریشخند با مسیج عاشقانه هیچی روش جواب نمیده نکبت خان
باید پول بزاره همیشه تو خونه یعنی چی که پول واسه چیته ای بابا چرا بعضی ازمردا فکر میکنن زن برده شونه
عزیزم موظفش کن ازین به بعد هر ماه به کارتت یه مبلغ مشخص فقط فقط مختص به خودت بریزه هی خرد خرد نگیر ازش
اینجوری عزت نفست خورد میشه که
شاید نداره واقعا برای خرج های اضافی بعضی وقتا که داره بگیر
سلام از اول اينجور بود يكم به رفتارهاي خودت نكاه كن ببين كجا بهتر بايد عمل ميكردي شايد همسرت مادر ولخرجي داشته خلاصه يه كنكاش كن دستت مياد من بابام كه خونه بوديم هميشه خودش بول ميزاشت رو تلويزيون ميكفت زشته زن دستشو دراز كنه ما هم رعايت ميكرديم وسوالم نميكرد جي كار كردين وبراجي و....اين موضوعو به همسرم تعزيف كردم بااينكه شاغل بودم ازش بول جيبي ميخواستم وديكه براش عادي بود خودش ميزاره جلو اينه بازم هركس فرق دلره ببين قلقش جيه
با بچه کوچیک تو این گرمای جنوب تازه شوهرم هم اجازه کار بهم نمیده بیرون کارهای خونگی هم که انقد اشباع شده که فایده نداره
ازاول همینجوری بود؟؟بعدشماهزینه های شخصیتوچیکارمیکنی.باهم لباس میخرید؟؟آرایشگاه....خوب نمیشه که اینجوری
من اصلا كارت بريزه موافق نيستم مكر برا مورد ضروري نقدي از عابر بياره خونه البته منو ميشناسه اصلا اهل اصراف نيستم روزهايي بود كه بول نداشت كارت خودمو بهش ميدادم وميكفتم روزي ما يادت نره مرد بايد بدونه جه زن شاغل جه خانه دار وظايفي داره حتي ماهها كارت بانكي ودسته جكم دستش بود جون ميدونستم الان لازمه خلاصه خودت بايد دستت بياد
من از نقدي ها كلي بس انداز كردم وقتي لازم داشت بهش دادم دلش خنك ميشد
دیروز مثلا تولدم بود تا شب منتظر شدم به روی خودم نیاوردم ببینم یادشه یا نه دیدم خیییییر اصلا تو این باغا نیست.بعد هم که با خنده وشوخی ومسخره بازی گفتم امروز تولدمه تبریک که نگفتی حداقل شام ببرمون بیرون حوصلمون رفته اول که میگه نههههه تو فکر کرددی من حوصله تولد دارم گرما کجا بریم بعد که دید من بغضم گرفته میگه خوبریم رفتیم بچه رو برده پارک محله بعدم به من میگه تا میری بازیش بدی منم میرم پیتزا بگیرم ببریم خونه.همیییین اینم شد تولد من تو پارک محله
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
