راستش دلش ب ازدواج نبود چون تازه خونه خریده بود دستش تنگ بود
برا همین عمدا
ی تیشرت سورمه ای رنگ رو رفته با نوار زرشکی پوشیده بود روشم کت شلوار داداشش مشکی
شب خاستگاری گفت از خودتو بابات خوشم اومده
دیگع روی بعد رفتیم بیرون دیدم پیراهن آبی روشن با شلوار کرم و کتونی کرم پوشیده
بعد۴سال گفت عمدا اونطور لباس پوشیدم خودت ردم کنی
اخه قبل شوهرم مامانش اومده بود خاستگاری نمیتونست نیاد