اشتباهی دستبند دوستیش رو انداختم دور با پلاستیک و کلی گریه کرد قرار بود با دوستش بندازه ۸سالشع
خونه مامانم بودیم و کلی گریه کرد
بگم بقیه.ش رو کسی هست؟
بگو
بگو
آنقدر گریه کرد کلافه شدم و پدرم خواب بود
همش گفتم بابا بیدار میشه ساکت و باز ادامه داد یهو داد زد رفت در اتاق رو کوبید باز هیچی نگفتم دیدم از کمد دیواری داره صدا میاد انگار کسی با مشت پشت هم می‌کنه که بعداً فهمیدم سرش رو میکوبید و گریه میکرد
اگر شکلش یادته برو مشابه همون بخر
منم یهو قاطی کردم و بدو رفتم در اتاق رو باز کردم و زدم رو کتفش البته نه خیلی محکم و با اخم
یهو با گریه گفت نزن منو چرا میزنی😞😔همون لحظه قلبم مچاله شد بخدا
صورت توپولیش با موهای چتریش دلم رو آتیش میزنه یاد اون لحظه نیافتم که از گریه قرمز شده بود😭😭😭
تروخدا بیاین بگین با این عذاب وجدان چکار کنم
آنقدر ناراحتم خوابم نمیبره
چون بچه‌م هست نمیگم اما واقعا لوس نیست خیلی هم همه میگن عاقله اما امروز رو دنده ی لج بود یکم سرما خورده شاید بخاطر اون بود .وگرنه من تا امروز آنقدر ازش عصبانی نشده بودم چون خودش عاقلانه رفتار می‌کنه
احساس بدی دارم
همسرم میگه دیگه این کارو نکن اما موضوع رو بزرگ هم نکن تو مادرشی
اما باز دلم آروم نمیشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
